ددی خشن من

پارت ۳۳

ج : رفتم و از خونه یه دست لباس برای ا/ت آوردم ( عکس میزارم )

جیمین رفت بیمارستان *

ج : چیشد ته به ا/ت گفتی همه چیز رو

ت : نمیتونم تو بهش بگو ( بی جون و با صدای آروم )

ج : باشه

تق تق *

ا : بیاید تو

ج : سلام من جیمین هستم پارک جیمین

ا : سلام

ج : اسمت رو میدونی

ا : آره اسمم ا/ت هست

ج : میدونم

ا : از کجا میدونید شما کی هستید

ج : چون من دوست کسی هستم که عاشقت بود تهیونگ رو یادت نمیاد

ا : نه ( ناراحتی )

ج : میخوای همه چیز رو بگم

ا : آره

جیمین از اول که ته رو دید گفت تا رفتن به بیمارستان

ا : یعنی منو و ته ازدواج کردیم ؟ از کجا بدونم راست میگی ؟ شاید اون به من چاقو زده ؟

ج : آره من مدرک دارم که نشون میده تو با ته ازدواج کردی ته هیچوقت به کسی که دوستش داره چاقو نمیزنه دزد اومده بود خونه و به تو چاقو زد

ا : اممم میشه بگی ته بیاید

ج : باشه ولی زیاد حالش خوب نیست لطفا بهش سخت نگیر

ته اومد تو اتاق *

ت : میخواستی منو ببینی ( بی جون )

ا : آره حالت خوبه چرا اینجوری هستی

ت : مگه حال من برا تو مهمه ( بی جون و آروم )

ا : آره مهمه

ت : نیست

ا : هست

ت : نیست

ا : هست

ت : نیست

ا : هست

ت : هست

ا : هست

همینجوری داشتن میگفتن هست و نیست که ا/ت گفت *

ا : اهههه بسه گفتم هست

ت : باشه حالا ( سرد و آروم )

ا : میخوای به دکتر بگم حالت خوب نیست

ت : نمیخواد

ا : ته کمک ته کمک کنید

جیمین اومد تو اتاق *

ج : با دیدن ته روی زمین و گریه های ا/ت مغزم سوخت انگار که دارم میمیرم

ا : اونجا واینستا به دکتر بگو بیاد

ج : از شوک در اومدم بیرون

ج : دکتررررررررررر کمک کنید دکترررررررررررررر ( داد و عصبانی )

ج : کردی اید دارم میگم کمک

پرستار : اومدیم آقای پارک

پایان

میگم مگه جیمین دشمن ته نبود
خنگ شدم 😂😂
حالا شما فکر کنید آشتی کردن 😂😂

لایک : ۲۰