هیولای اتاق من (part,27)
و با سرعت به سمت ات رفت یه سیلی محکم بهش زد که باعث شد گوشه لب ات پاره شه و خون بیاد
هوسوک: نمیتوانی یه ثانیه دهنتا گل بگیری خفه شو (فرا تر از عربده )
ات: نه نمیتوانم ولم کن میخوام برم (با داد )
وقتی حرف ات تمام شد یه سیلی دیگه بهش زد رفت سمت شلاق و کلفت ترین شلاق را برداشت شروع کرد به زدن ات
هوسوک: با هر ضربه ایی که میزنم میشماری فهمیدی
ات: نه نه نه
هوسوک باشه سه برار شد ضربه ها
هوسوک شروع کرد به زدن و خودش میشمارد
1
2
3
5
10
20
25
40
43
46
58
60
62
100
300
سیصد ضربه به کمر ات زد ات حونی نداشت فقط گریه میکرد و داد میزد هوسوک شلاق خونی را روی زمین انداخت و رفت سمت اتیشی که هیچوقت خاموش نمیشد میله ایی را روش گذاشت و تا داغ بشه میله بعد سه دییقه برداشت میله قرمز قرمز شده بود میله را گذاشت روی پا های ات جیغ بنفشی کشید گریه هاش شدید تر شد
هوسوک: قشنگ داغ شده نه
ات.: لطفا ـ.....لطفا برش دار 😭😭😭
هوسوک میله را برداش و گذاشت روی دست های ات ات هی جیغ مززد میله را پرت کرد و رفت بیرون از اتاق ات ازط خیلی خون رفته بود و هیچ چیز نمیفهمید
که صدای تیر اندازی کل خانه را فرا گرفت که...........
هوسوک: نمیتوانی یه ثانیه دهنتا گل بگیری خفه شو (فرا تر از عربده )
ات: نه نمیتوانم ولم کن میخوام برم (با داد )
وقتی حرف ات تمام شد یه سیلی دیگه بهش زد رفت سمت شلاق و کلفت ترین شلاق را برداشت شروع کرد به زدن ات
هوسوک: با هر ضربه ایی که میزنم میشماری فهمیدی
ات: نه نه نه
هوسوک باشه سه برار شد ضربه ها
هوسوک شروع کرد به زدن و خودش میشمارد
1
2
3
5
10
20
25
40
43
46
58
60
62
100
300
سیصد ضربه به کمر ات زد ات حونی نداشت فقط گریه میکرد و داد میزد هوسوک شلاق خونی را روی زمین انداخت و رفت سمت اتیشی که هیچوقت خاموش نمیشد میله ایی را روش گذاشت و تا داغ بشه میله بعد سه دییقه برداشت میله قرمز قرمز شده بود میله را گذاشت روی پا های ات جیغ بنفشی کشید گریه هاش شدید تر شد
هوسوک: قشنگ داغ شده نه
ات.: لطفا ـ.....لطفا برش دار 😭😭😭
هوسوک میله را برداش و گذاشت روی دست های ات ات هی جیغ مززد میله را پرت کرد و رفت بیرون از اتاق ات ازط خیلی خون رفته بود و هیچ چیز نمیفهمید
که صدای تیر اندازی کل خانه را فرا گرفت که...........
۴.۲k
۲۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.