من از تو بدم میاد p:19
تهیونگ: پس اون من بودم پیام دادم گفتم....
دختره: آ....آنا مجبورم کرد گفت اگه بهتون پیام ندم منو میکشه بعد گفت اون میخواد بین شما و همسرتون جدایی بندازه (گریه)
ا/ت: تهیونگ این که گناهی نکرده بزار بره
تهیونگ: نمیدونم جونگکوک با خودت
جونگکوک: باشه
.......۹ ماه بعد ........
ویو تهیونگ:
۹ ماه میگذره یکم دیگه پسرم به دنیا میاد ا/ت هم مراقبشه منم دیگه از وقتا پلیسا پیدام کردن یه چند وقتی نبودم ولی دوباره برگشتم از همین سادگیا از دستم خلاص نمیشن
ا/ت: آجوما.....آجوما دلم درد میکنه
آجوما: این شیطون داره میاد اره؟
ا/ت: نمیدونم فکر کنم زنگ بزن تهیونگ
آجوما: باشه باشه الان
پرش زمان به داخل بیمارستان ا/ت میره اتاق عمل
تهیونگ: دکتر چیشد؟
دکتر: دو تایی سالمن مبارکه
تهیونگ: خیلی ممنون میتونم ببینمشون
دکتر: اره
تهیونگ: الو مامان بیاین بیمارستان پسرم اومده
(ذوق)
یونا: مبارکهه الان میایم
تهیونگ: ا/ت خانوم حالت خوبه؟
ا/ت: اره
تهیونگ: پسرم کو ؟
ا/ت: الان میارنش
پرستار : اینم پسرتون
ا/ت: سلام مامانی خوش اومدی
تهیونگ: به من رفته ها نگاش کن
ا/ت: اره شبیه توعه مخصوصا این خال روی گونش
تهیونگ: اره راس میگی
مینچی: ددی ددی تهیونگ بچم اومد دنیا بیا بینش
ا/ت: شما ؟
مینچی : مینچی هستم زن تهیونگ
ا/ت: تهیونگ این چی میگه؟
تهیونگ: زرمیزنه بابا
مینچی: تهیونگ بچم منتظره ها
تهیونگ: چی میگی بابا من اصلا تو رو نمیشناسم
مینچی: ددی دیشب شب خوبی بود ها امشب نمیای؟
ا/ت: تهیونگ این کیه؟(بچه ها بگم تهیونگ شب قبلش خونه نبوده )
تهیونگ: بابا زر میزنه
مینچی: بیرون منتظرم ددیجونم
تهیونگ: خفه شو برو
ا/ت
دختره: آ....آنا مجبورم کرد گفت اگه بهتون پیام ندم منو میکشه بعد گفت اون میخواد بین شما و همسرتون جدایی بندازه (گریه)
ا/ت: تهیونگ این که گناهی نکرده بزار بره
تهیونگ: نمیدونم جونگکوک با خودت
جونگکوک: باشه
.......۹ ماه بعد ........
ویو تهیونگ:
۹ ماه میگذره یکم دیگه پسرم به دنیا میاد ا/ت هم مراقبشه منم دیگه از وقتا پلیسا پیدام کردن یه چند وقتی نبودم ولی دوباره برگشتم از همین سادگیا از دستم خلاص نمیشن
ا/ت: آجوما.....آجوما دلم درد میکنه
آجوما: این شیطون داره میاد اره؟
ا/ت: نمیدونم فکر کنم زنگ بزن تهیونگ
آجوما: باشه باشه الان
پرش زمان به داخل بیمارستان ا/ت میره اتاق عمل
تهیونگ: دکتر چیشد؟
دکتر: دو تایی سالمن مبارکه
تهیونگ: خیلی ممنون میتونم ببینمشون
دکتر: اره
تهیونگ: الو مامان بیاین بیمارستان پسرم اومده
(ذوق)
یونا: مبارکهه الان میایم
تهیونگ: ا/ت خانوم حالت خوبه؟
ا/ت: اره
تهیونگ: پسرم کو ؟
ا/ت: الان میارنش
پرستار : اینم پسرتون
ا/ت: سلام مامانی خوش اومدی
تهیونگ: به من رفته ها نگاش کن
ا/ت: اره شبیه توعه مخصوصا این خال روی گونش
تهیونگ: اره راس میگی
مینچی: ددی ددی تهیونگ بچم اومد دنیا بیا بینش
ا/ت: شما ؟
مینچی : مینچی هستم زن تهیونگ
ا/ت: تهیونگ این چی میگه؟
تهیونگ: زرمیزنه بابا
مینچی: تهیونگ بچم منتظره ها
تهیونگ: چی میگی بابا من اصلا تو رو نمیشناسم
مینچی: ددی دیشب شب خوبی بود ها امشب نمیای؟
ا/ت: تهیونگ این کیه؟(بچه ها بگم تهیونگ شب قبلش خونه نبوده )
تهیونگ: بابا زر میزنه
مینچی: بیرون منتظرم ددیجونم
تهیونگ: خفه شو برو
ا/ت
۱۷.۲k
۱۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.