(Part 4)
(Part 4)
فردا صبح
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم دیدم توی بغل هیونجین توی تخت خوابیدم بلند شدم بعد صدای هیونجین کردم و بیدارش کردم
+ هی هیونجین بیدار شو مدرسه دیر شد
_ با چشای خوابالو بهم نگاه کرد و بعد بلند شد
پست سر هم ی دوش ۵ مینی گرفتیم و وقتی هیونجین توی حمام بود رفتم تا صبحانه رو آماده کنم .
_ هی لیکسی من گشنمه صبحانه چی داریم ؟؟
+ بیا توی آشپز خونه صبحانه حاضره
_ واوو بیبی جونم چه کرده تو بلدی آشپزی کنی ؟
+ پس فکر کردی عین تو بی کارم ؟
هیونجین نیشخندی زد و گفت نه تو خوبی
بعد از نیم ساعت به طرف مدرسه راه افتادن
جونگین که منتظر فلیکس دم در حیاط مدرسه ایستاده بود وقتی فلیکس رو با هیونجین دید تعجب کرد
سر کلاس
&چرا با هیونجین اومدی ؟
+ قضیه اش طولانیه زنگ تفریح برات میگم
&اوکی
وقتی زنگ تفریح خورد فلیکس و جونگین رفتن و روی ی صندلی توی حیاط نشستن و فلیکس همه ی قضیه رو برای جونگین گفت
& میگماا فلیکس نکنه هیونجین عاشقت شده ؟؟ آخه فقط توی این مدرسه با تو خوبه
+ انقدر چرت و پرت نگو حتی اگه اون عاشق من باشه من عاشق اون عوضی نمیشم
_ کی عوضیه ؟؟
+ هاا هیچکس با تو نبودیم نترس
فلیکس دست جونگین رو گرفت میخواست از اونجا بره که هان و سونگمین جلوشون رو گرفتن
/ کجا با این عجله ؟؟
فردا صبح
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم دیدم توی بغل هیونجین توی تخت خوابیدم بلند شدم بعد صدای هیونجین کردم و بیدارش کردم
+ هی هیونجین بیدار شو مدرسه دیر شد
_ با چشای خوابالو بهم نگاه کرد و بعد بلند شد
پست سر هم ی دوش ۵ مینی گرفتیم و وقتی هیونجین توی حمام بود رفتم تا صبحانه رو آماده کنم .
_ هی لیکسی من گشنمه صبحانه چی داریم ؟؟
+ بیا توی آشپز خونه صبحانه حاضره
_ واوو بیبی جونم چه کرده تو بلدی آشپزی کنی ؟
+ پس فکر کردی عین تو بی کارم ؟
هیونجین نیشخندی زد و گفت نه تو خوبی
بعد از نیم ساعت به طرف مدرسه راه افتادن
جونگین که منتظر فلیکس دم در حیاط مدرسه ایستاده بود وقتی فلیکس رو با هیونجین دید تعجب کرد
سر کلاس
&چرا با هیونجین اومدی ؟
+ قضیه اش طولانیه زنگ تفریح برات میگم
&اوکی
وقتی زنگ تفریح خورد فلیکس و جونگین رفتن و روی ی صندلی توی حیاط نشستن و فلیکس همه ی قضیه رو برای جونگین گفت
& میگماا فلیکس نکنه هیونجین عاشقت شده ؟؟ آخه فقط توی این مدرسه با تو خوبه
+ انقدر چرت و پرت نگو حتی اگه اون عاشق من باشه من عاشق اون عوضی نمیشم
_ کی عوضیه ؟؟
+ هاا هیچکس با تو نبودیم نترس
فلیکس دست جونگین رو گرفت میخواست از اونجا بره که هان و سونگمین جلوشون رو گرفتن
/ کجا با این عجله ؟؟
۱.۳k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.