داخل جنگل بودم و دنبال غذا
داخل جنگل بودم و دنبال غذا
اینکه یه گرگ نیمه انسان باشی سخته
چون دوتا معده و شکم متفاوت دارن
ای خدااااا
گشنمههه
یه خرگوش دیدم که داشت فرار میکرد
تعجب کردم خرگوشه داشت از کی فرار میکرد
ناگهان یه گرگه بلوند و کرمی افتاد دنبالش
درسته یه گرگم اما از خرگوش ها خوشم میاد پس نمیخورمشون
افتادم دنبال گرگه و خودمو انداختم روش که گفت : داری چه غلطی میکنی عوضی غذام داره فرار میکنه
ناگهان داخل دهنش گوشت گوسفند گذاشتم
براتون سواله از کجا آوردم؟ خب.... داخل کیفم بود
که قبل ازینکه بیام اینجا کشتم
در اصل برای تله کشتم
چون من حیوانات با پشم رو دوست ندارم
من: بخور حرف نزن من اجازه نمیدم خرگوش هارو بکشی خودمم گشنمه ولی خرگوش نمیخورم
ولش کردم که نشست و گوسفند رو خورد
نیم نگاهی بهم انداخت و گفت: تو نمیخوای گفتی گشنته
من: نه ممنون از حیوونای پشم دار بدم میاد
یه چند تا مرغ پخته که از روستا خریدم رو در آوردم و خوردم
تعجب کرد و گفت: توهم میتونی نیمه انسان بشی؟؟
تعجب کردم
من: آره میتونم ولی تو از کجا فهمیدی
گفت: اون مرغ هارو فقط میشه از روستا گرفت که ورود گرگ ها ممنوعه
من: اگه ورود گرگ ها ممنوعه چرا تو اینارو میدونی
گفت: چون منم نیمه انسانم
بهت زده نگاش کردم که تبدیل شد به یه انسان مو تیغ تیغیه بلوند
منم تبدیل شدم به انسان مو بنفش و چشمای ستاره ای ( هوشینو آی)
( با لباس منحرفا -_-)
گفتم : واو
گفت: واو
اینکه یه گرگ نیمه انسان باشی سخته
چون دوتا معده و شکم متفاوت دارن
ای خدااااا
گشنمههه
یه خرگوش دیدم که داشت فرار میکرد
تعجب کردم خرگوشه داشت از کی فرار میکرد
ناگهان یه گرگه بلوند و کرمی افتاد دنبالش
درسته یه گرگم اما از خرگوش ها خوشم میاد پس نمیخورمشون
افتادم دنبال گرگه و خودمو انداختم روش که گفت : داری چه غلطی میکنی عوضی غذام داره فرار میکنه
ناگهان داخل دهنش گوشت گوسفند گذاشتم
براتون سواله از کجا آوردم؟ خب.... داخل کیفم بود
که قبل ازینکه بیام اینجا کشتم
در اصل برای تله کشتم
چون من حیوانات با پشم رو دوست ندارم
من: بخور حرف نزن من اجازه نمیدم خرگوش هارو بکشی خودمم گشنمه ولی خرگوش نمیخورم
ولش کردم که نشست و گوسفند رو خورد
نیم نگاهی بهم انداخت و گفت: تو نمیخوای گفتی گشنته
من: نه ممنون از حیوونای پشم دار بدم میاد
یه چند تا مرغ پخته که از روستا خریدم رو در آوردم و خوردم
تعجب کرد و گفت: توهم میتونی نیمه انسان بشی؟؟
تعجب کردم
من: آره میتونم ولی تو از کجا فهمیدی
گفت: اون مرغ هارو فقط میشه از روستا گرفت که ورود گرگ ها ممنوعه
من: اگه ورود گرگ ها ممنوعه چرا تو اینارو میدونی
گفت: چون منم نیمه انسانم
بهت زده نگاش کردم که تبدیل شد به یه انسان مو تیغ تیغیه بلوند
منم تبدیل شدم به انسان مو بنفش و چشمای ستاره ای ( هوشینو آی)
( با لباس منحرفا -_-)
گفتم : واو
گفت: واو
۶۲۷
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.