مهم××××⬜ جای شخصیت مرده و ا/ت جای شخصیت زن
عشق اجباری_______p3
نمیدونم چرا گریم گرفت....
~آجی جونم چی شده
~اینا کین
+هق...داداش با..با میخواد...منو به زور .....وادار به ازد..واج کنه.... هق
(هق همون گریس😐)
~ا/ت داری شوخی میکنی..
+پس اینا برا چی اومدن.... اومدن میکاپم کنن برا عروسی
~ا/ت پاشو بریم
+چییی چرا چرت و پرت میگی
~میای یا به زور ببرمت....انتخاب
+داداش من میخوام با پسر آقای کیم ازدواج کنم.... میفهمی... اون یکی از قوی ترین سهام دار هاست پیدامون میکنه..
~یعنی توی این دوسالی که من رفته بودم سربازی اینهمه اتفاق افتاد من نفهمیدم تو چرا به من نگفتی هاااا
+داداش.... هق هقق
~گریه نکن ا/ت برم با بابا صحبت کنم
+نه نرو...هق هق بابا دیگه کار خودشو کرده
~چرا لعنتی به من نگفتی هاااا
+داداش نتونستم....بابا گفت اگه داداشت بفهمه.....
(و اینکه بگم داداش ا/ت اسمش هان هست عکسش رو هم میزارم )
که یک دفعه بابام اومد داخل....:
«ا/ت هنوز ارایشت نکردن هااا(با داد)
+ن...نع..با..با
~بابا با ا/ت چی کار کردی...اونن فقط ۱۹سالشه فقط هیچ درکی از ازدواج نداشته....تا حالا با کسی رابطه نداشته....هنوز باکره اس
دلت میاد بابا...تا حالا ا/ت حتی با یه پسر هم نبوده حتی منی که داداششم اگه بهش دست بزنم استرس میگیره.... بابا میفهمی چی میگم
«به به زبون باز کردی...هان
«خیلی لطف کردم گذاشتم بیای پیش خواهرت...ولی الان پشیمون شدم گمشو برو یا به بادیگارد ها بگم ببرنت.....
+نه بابا ترو خدا..... ببخشید بخشش نمیفهمه چی میگه..
~من نمیفهمم یا....
که یک دفعه ا/ت داد زد:
+داداش من دوست دارم تو توی عروسیم باشی میفهمی کاری که شده...هوم
نمیدونم چرا گریم گرفت....
~آجی جونم چی شده
~اینا کین
+هق...داداش با..با میخواد...منو به زور .....وادار به ازد..واج کنه.... هق
(هق همون گریس😐)
~ا/ت داری شوخی میکنی..
+پس اینا برا چی اومدن.... اومدن میکاپم کنن برا عروسی
~ا/ت پاشو بریم
+چییی چرا چرت و پرت میگی
~میای یا به زور ببرمت....انتخاب
+داداش من میخوام با پسر آقای کیم ازدواج کنم.... میفهمی... اون یکی از قوی ترین سهام دار هاست پیدامون میکنه..
~یعنی توی این دوسالی که من رفته بودم سربازی اینهمه اتفاق افتاد من نفهمیدم تو چرا به من نگفتی هاااا
+داداش.... هق هقق
~گریه نکن ا/ت برم با بابا صحبت کنم
+نه نرو...هق هق بابا دیگه کار خودشو کرده
~چرا لعنتی به من نگفتی هاااا
+داداش نتونستم....بابا گفت اگه داداشت بفهمه.....
(و اینکه بگم داداش ا/ت اسمش هان هست عکسش رو هم میزارم )
که یک دفعه بابام اومد داخل....:
«ا/ت هنوز ارایشت نکردن هااا(با داد)
+ن...نع..با..با
~بابا با ا/ت چی کار کردی...اونن فقط ۱۹سالشه فقط هیچ درکی از ازدواج نداشته....تا حالا با کسی رابطه نداشته....هنوز باکره اس
دلت میاد بابا...تا حالا ا/ت حتی با یه پسر هم نبوده حتی منی که داداششم اگه بهش دست بزنم استرس میگیره.... بابا میفهمی چی میگم
«به به زبون باز کردی...هان
«خیلی لطف کردم گذاشتم بیای پیش خواهرت...ولی الان پشیمون شدم گمشو برو یا به بادیگارد ها بگم ببرنت.....
+نه بابا ترو خدا..... ببخشید بخشش نمیفهمه چی میگه..
~من نمیفهمم یا....
که یک دفعه ا/ت داد زد:
+داداش من دوست دارم تو توی عروسیم باشی میفهمی کاری که شده...هوم
۴.۷k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.