±داشتم یه ریز غُـر میزدم
±داشتم یه ریز غُـر میزدم
و عینِ خیالش نبود
همینجور میگفتم و میگفتم..
وقتـۍ میگم خُله،
خنگِ خداست بیراه نمیگم
دهنم ڪف کرد و دریغ از یه قربوטּ
صدقه ڪه بند بیاره ایـטּ سیلِ
غُر زدنـآۍِ منو ، هنوز بعدِ یه قرטּ
رگِ خوابـم دستش نیست ڪه با
یه قربوטּ صدقه،یه ماچِ محکمِ آبـدار،
یه بغلِ سفت چارپآۍ دراز گوش میشه
ایـטּ دلِ الاغِ مـטּ ....
داشـت غُرغُرام به جاهآۍ باریڪ
و فحشایِ رکیڪ میرسید
دست ڪشید رو ترقـوه امُ
چشماشو بست
و یه لبخند ڪوچولوۍ دلبـر زد
حرصم گرفت از اینهمه بیخیالیش...
سرشُ چسبوند به گوشمُ گفت:
شکر میـونِ غرغراتوטּ عیـآل،
ایـטּ برآمدگۍ استخونِ زیرِ گلوتـوטּ،
عشق تریـטּ پَستـۍ بلندۍِ زندگۍ منه...
ما هیچ.. (◠‿◕) 🌿
ما فِشُـرده شدטּ در آغوشش !◡‿◡✿
و عینِ خیالش نبود
همینجور میگفتم و میگفتم..
وقتـۍ میگم خُله،
خنگِ خداست بیراه نمیگم
دهنم ڪف کرد و دریغ از یه قربوטּ
صدقه ڪه بند بیاره ایـטּ سیلِ
غُر زدنـآۍِ منو ، هنوز بعدِ یه قرטּ
رگِ خوابـم دستش نیست ڪه با
یه قربوטּ صدقه،یه ماچِ محکمِ آبـدار،
یه بغلِ سفت چارپآۍ دراز گوش میشه
ایـטּ دلِ الاغِ مـטּ ....
داشـت غُرغُرام به جاهآۍ باریڪ
و فحشایِ رکیڪ میرسید
دست ڪشید رو ترقـوه امُ
چشماشو بست
و یه لبخند ڪوچولوۍ دلبـر زد
حرصم گرفت از اینهمه بیخیالیش...
سرشُ چسبوند به گوشمُ گفت:
شکر میـونِ غرغراتوטּ عیـآل،
ایـטּ برآمدگۍ استخونِ زیرِ گلوتـوטּ،
عشق تریـטּ پَستـۍ بلندۍِ زندگۍ منه...
ما هیچ.. (◠‿◕) 🌿
ما فِشُـرده شدטּ در آغوشش !◡‿◡✿
۲۴.۹k
۲۰ بهمن ۱۴۰۰