گفت ™ددی همون طور که گفتی فیلمو از گوشی ا. ت حذف کردم و ک
گفت ™ددی همون طور که گفتی فیلمو از گوشی ا. ت حذف کردم و کسی هم نفهمید و ا. ت شد مقصر به راحتی حالام میتونم راحت
کوک رو از سد پام بردارم
_خیلی خیلی عصبی بودم و میخاستم یکی رو تا حد مرگ کتک بزنم ولی نمیزارم کاترین پیروز این میدون شه
از یه طرف رفتم سمت اتاق ا. ت که خواب بود حالا که دقت میکنم اون میتونی همون کسی باشه که مریان میگفت
دقیقن همون ویژگی هارو داره!
رفتم سمت گوشیش و تو کالریش قسمت سطل زبانه رفتم و فیلم رو اون تو پیدا کردم و کلشو دیدم داشتم از عصبانیت منفجر میشدم چجور میتونست انقدر بی رحم باشه حد اقل به من نه به این بچه
گوشی رو گذاشتم سر جاش و رفتم رو تخت کاترین اومد
™ددی چیزی شده اخمات تو همه؟
_نه چیزی نشده از ا. ت عصبیم
™ولش کن ارزش نداره اون هرزه
پایان فلش بک
_فردا برمیگردیم سمت سئول
کلی کار دارم که عقب افتاده!
&اره موافقم این سفر جهنم شد برا هممون و به ا. ت نگاه کرد با اخم
+سرمو انداختم پایین چون بد جور داشتن نگام میکردن
پرش زمانی یه فردا صبح زود ساعت 3
_هممون اماده شده بودیم و راه افتادیم سمت خونه و ساعت 6 رسیدیم
+موقعی که رسیدیم رفتیم استراحت کنیم هممون خیلی خسته بودیم
بعد دو ساعت استراحت همگی صبحونه خوردیم منم رفتم پیش دوستام بیرون شهر بازی کوک هم رفت شرکت
علامت جوانگ( √)
√به به اقای جئون چه خبرا
_فعلا که میدونم تو خیلی کثافتی که کاترینو وارد زندگیم کردی تا مالو اموالمو بکشه بالا
√چ... چی چی میگی تو؟؟؟ اصلا کاترین چی؟ کی؟( ترسیده)
_هه خیلی تابلویی ولی من خر نیسم کاترینو از اینجا گم میکنه میگه دیگه وارد زندگی من نمیشه فهمیدی؟؟؟ یا بفهمونم؟ من همه ی اون فیملی که ا. ت گرفترو دیدم! پس نگران نباش
حیف که نمیتونم از شرکت بندازم بیرون برای سهام پر قدرتت ولی بدون که همه جوره از من پایینی و دیر یا زود گورتو گم میکنی( داد)اگه تو و کاترین جونت نبودید الان من با ا. ت راحت زندگیمو نو میکردیم
ولی حیف!
_ حرفامو زدم بهش و زود اومدم بیرون از شرکت
دیگه حوصله موندن تو این کارو نداشتم
موقعی که رسیدم خونه
_کاترین کدوم گوری؟( داد)
£توی اتاقش
_داشتم میرفتم بالا که اومد پایین
™عشقم اومدی🥰
_زر نزن وسایلتو جمع کن و گورتو از اینجا گم کن!
™وا چرا چی شده؟
_برو از رئیس جونت جوانک بپرس من خر نیستم
™ا. ت دختره ی هرزه باز چیزی گفته؟ که از من متنفر شی؟
_درست صحبت کن! اتفاقا خوبم
ولی خودم حرفاتو پری شب پای تلفن شنیدم
کوک رو از سد پام بردارم
_خیلی خیلی عصبی بودم و میخاستم یکی رو تا حد مرگ کتک بزنم ولی نمیزارم کاترین پیروز این میدون شه
از یه طرف رفتم سمت اتاق ا. ت که خواب بود حالا که دقت میکنم اون میتونی همون کسی باشه که مریان میگفت
دقیقن همون ویژگی هارو داره!
رفتم سمت گوشیش و تو کالریش قسمت سطل زبانه رفتم و فیلم رو اون تو پیدا کردم و کلشو دیدم داشتم از عصبانیت منفجر میشدم چجور میتونست انقدر بی رحم باشه حد اقل به من نه به این بچه
گوشی رو گذاشتم سر جاش و رفتم رو تخت کاترین اومد
™ددی چیزی شده اخمات تو همه؟
_نه چیزی نشده از ا. ت عصبیم
™ولش کن ارزش نداره اون هرزه
پایان فلش بک
_فردا برمیگردیم سمت سئول
کلی کار دارم که عقب افتاده!
&اره موافقم این سفر جهنم شد برا هممون و به ا. ت نگاه کرد با اخم
+سرمو انداختم پایین چون بد جور داشتن نگام میکردن
پرش زمانی یه فردا صبح زود ساعت 3
_هممون اماده شده بودیم و راه افتادیم سمت خونه و ساعت 6 رسیدیم
+موقعی که رسیدیم رفتیم استراحت کنیم هممون خیلی خسته بودیم
بعد دو ساعت استراحت همگی صبحونه خوردیم منم رفتم پیش دوستام بیرون شهر بازی کوک هم رفت شرکت
علامت جوانگ( √)
√به به اقای جئون چه خبرا
_فعلا که میدونم تو خیلی کثافتی که کاترینو وارد زندگیم کردی تا مالو اموالمو بکشه بالا
√چ... چی چی میگی تو؟؟؟ اصلا کاترین چی؟ کی؟( ترسیده)
_هه خیلی تابلویی ولی من خر نیسم کاترینو از اینجا گم میکنه میگه دیگه وارد زندگی من نمیشه فهمیدی؟؟؟ یا بفهمونم؟ من همه ی اون فیملی که ا. ت گرفترو دیدم! پس نگران نباش
حیف که نمیتونم از شرکت بندازم بیرون برای سهام پر قدرتت ولی بدون که همه جوره از من پایینی و دیر یا زود گورتو گم میکنی( داد)اگه تو و کاترین جونت نبودید الان من با ا. ت راحت زندگیمو نو میکردیم
ولی حیف!
_ حرفامو زدم بهش و زود اومدم بیرون از شرکت
دیگه حوصله موندن تو این کارو نداشتم
موقعی که رسیدم خونه
_کاترین کدوم گوری؟( داد)
£توی اتاقش
_داشتم میرفتم بالا که اومد پایین
™عشقم اومدی🥰
_زر نزن وسایلتو جمع کن و گورتو از اینجا گم کن!
™وا چرا چی شده؟
_برو از رئیس جونت جوانک بپرس من خر نیستم
™ا. ت دختره ی هرزه باز چیزی گفته؟ که از من متنفر شی؟
_درست صحبت کن! اتفاقا خوبم
ولی خودم حرفاتو پری شب پای تلفن شنیدم
۱۳.۰k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.