عشق سخت
part ²¹
/ ولی ماشین من اینجاست
دستمو گرفت برد سمت ماشینش که اعتراض کردم
/ من میخوام با ماشین خودم برم
& اعتراض وارد نیست
نشستم داخل ماشین و کمر بندو بستم و منتظر شدم تا تهیونگ برگرده ، سوار شد و حرکت کرد سمت پارک بوسان .
......................................
تهیونگ:
داشتیم قدم میزدیم که ا.ت پیشنهاد داد بشینیم ، نشستیم روی نیمکت های چوبی پارک ، ا.ت یه طوری بود، انگار میخواست یه چیزی بگه .
& چیزی شده ا.ت
/ تهیونگ من از شوگا باردارم
& چیییی؟
انگار برق چند ولتی بهم وصل کرده بودند ، نه ، امکان نداره . اما من ا.ت رو خیلی دوست دارم این چیزا باعث نمیشه من ازش دست بکشم .
/ ناراحت شدی تهیونگ؟
& ن نه
/ دیگه منو نمیخوایی
& نه این چه حرفیه ،
ا.ت رو تو آغوشم کشیدم و نوازش کردم که احساس کردم داره میلرزه، سرش رو بالا گرفتم که دیدم داره میخنده
& چیه ا.ت
/ باور کردی که من حامله ام ؟
& آره ، چرا
/ شوخی کردم
تا اینو گفت فرار کرد ، اولش تو شک بودم که چی گفته تا فهمیدم چی شده افتادم دنبالش که کنار حوض تسلیم شد ، موقع برگشت بستنی خریدیم نشستیم که تو ماشین بخوریم .
/ میگم تهیونگ ، چقدر پدرتو دوست داری
& دوستش دارم ، خیلی. وقتی مادرم فوت شد همه جوره هوامو داشته و داره .
/ قدر پدرتو بدون .
& چرا
/ همینجوری
💜( شرط : 7 کامنت)💜
/ ولی ماشین من اینجاست
دستمو گرفت برد سمت ماشینش که اعتراض کردم
/ من میخوام با ماشین خودم برم
& اعتراض وارد نیست
نشستم داخل ماشین و کمر بندو بستم و منتظر شدم تا تهیونگ برگرده ، سوار شد و حرکت کرد سمت پارک بوسان .
......................................
تهیونگ:
داشتیم قدم میزدیم که ا.ت پیشنهاد داد بشینیم ، نشستیم روی نیمکت های چوبی پارک ، ا.ت یه طوری بود، انگار میخواست یه چیزی بگه .
& چیزی شده ا.ت
/ تهیونگ من از شوگا باردارم
& چیییی؟
انگار برق چند ولتی بهم وصل کرده بودند ، نه ، امکان نداره . اما من ا.ت رو خیلی دوست دارم این چیزا باعث نمیشه من ازش دست بکشم .
/ ناراحت شدی تهیونگ؟
& ن نه
/ دیگه منو نمیخوایی
& نه این چه حرفیه ،
ا.ت رو تو آغوشم کشیدم و نوازش کردم که احساس کردم داره میلرزه، سرش رو بالا گرفتم که دیدم داره میخنده
& چیه ا.ت
/ باور کردی که من حامله ام ؟
& آره ، چرا
/ شوخی کردم
تا اینو گفت فرار کرد ، اولش تو شک بودم که چی گفته تا فهمیدم چی شده افتادم دنبالش که کنار حوض تسلیم شد ، موقع برگشت بستنی خریدیم نشستیم که تو ماشین بخوریم .
/ میگم تهیونگ ، چقدر پدرتو دوست داری
& دوستش دارم ، خیلی. وقتی مادرم فوت شد همه جوره هوامو داشته و داره .
/ قدر پدرتو بدون .
& چرا
/ همینجوری
💜( شرط : 7 کامنت)💜
۱.۷k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.