*سوکاکی درو باز میکنه میره داخل کلاس*
*سوکاکی درو باز میکنه میره داخل کلاس*
سوکاکی: سلام به همگی، من سوکاکی هستم، از فرانسه به این مدرسه انتقالی گرفتم، سعی میکنم خودمو بهتون برسونم و امیدوارم دوستای خوبی بشیم *رو به کل کلاس خم میشه،تمام حرفاش رو از استرسش بار ها و بارها جلوی آیینه تکرار کرده*
ایزاوا: اوکی، حالا برو بشین کنار اون دختر مو صورتیه *منظورش مینا اس*
*سوکاکی رفت کنار مینا نشست*
مینا: وایییییی، تو چقدر خوشگلیی، رنگ موهاشو نگا، چقدر خاص هستن، کوسه ات چیه؟؟
*سوکاکی یه لبخند شیرین زد، چون اونم مث مینا پر انرژی بود*
*سوکاکی فلوتش رو از کیفش در اورد یه فلوت مشکی *
سوکاکی: من دو کوسه ای هستم اولیش اینکه بال دارم و میتونم از پر هام اتیش سیاه بسازن و دومیش اینکه من با نت هایی که با هر ساز میزنم، میتونم اطلاعاتی که از شخص مورد نظر میخوام گیر بیارم، یا مثلا طبق نوتی که میزنم میتونم کاری کنم که شخص بیهوش شه یا هر کاری که بخوامو انجام بده، و کوسه تو چیه؟
مینا: چه کوسه باحالییییی داری، کوسه ی من اسیده
ایزاوا: صحبت کردن بسه، اماده شید بریم حیاط، تمرین داریم
همه: های *همون چشم خودمون*
*همه ی بچه ها رفتن حیاط و تیم شدن، مثلا مینا و کیریشیما، مومو و شوتو، اوراراکا و میدوریا و تنها کسایی که موندن، باکوگو سوکاکی بودن*
ایزاوا: سوکاکی و باکوگو باهم تیم شن
باکوگو: هوی تمه پیری نفله، من چرا باید با این تازه کار اسکل یه تیم بشممممم؟؟؟؟؟؟ هااه؟؟؟
*سوکاکی اومد حرفی بزنه که با نگاه ترسناک ایزاوا مواجه شد و خفه شده*
ایزاوا: چون من میگم، حالا بجنبید برید سر تمرینتون
باکوگو: نفله!
☆پایان پارت ۲☆
سوکاکی: سلام به همگی، من سوکاکی هستم، از فرانسه به این مدرسه انتقالی گرفتم، سعی میکنم خودمو بهتون برسونم و امیدوارم دوستای خوبی بشیم *رو به کل کلاس خم میشه،تمام حرفاش رو از استرسش بار ها و بارها جلوی آیینه تکرار کرده*
ایزاوا: اوکی، حالا برو بشین کنار اون دختر مو صورتیه *منظورش مینا اس*
*سوکاکی رفت کنار مینا نشست*
مینا: وایییییی، تو چقدر خوشگلیی، رنگ موهاشو نگا، چقدر خاص هستن، کوسه ات چیه؟؟
*سوکاکی یه لبخند شیرین زد، چون اونم مث مینا پر انرژی بود*
*سوکاکی فلوتش رو از کیفش در اورد یه فلوت مشکی *
سوکاکی: من دو کوسه ای هستم اولیش اینکه بال دارم و میتونم از پر هام اتیش سیاه بسازن و دومیش اینکه من با نت هایی که با هر ساز میزنم، میتونم اطلاعاتی که از شخص مورد نظر میخوام گیر بیارم، یا مثلا طبق نوتی که میزنم میتونم کاری کنم که شخص بیهوش شه یا هر کاری که بخوامو انجام بده، و کوسه تو چیه؟
مینا: چه کوسه باحالییییی داری، کوسه ی من اسیده
ایزاوا: صحبت کردن بسه، اماده شید بریم حیاط، تمرین داریم
همه: های *همون چشم خودمون*
*همه ی بچه ها رفتن حیاط و تیم شدن، مثلا مینا و کیریشیما، مومو و شوتو، اوراراکا و میدوریا و تنها کسایی که موندن، باکوگو سوکاکی بودن*
ایزاوا: سوکاکی و باکوگو باهم تیم شن
باکوگو: هوی تمه پیری نفله، من چرا باید با این تازه کار اسکل یه تیم بشممممم؟؟؟؟؟؟ هااه؟؟؟
*سوکاکی اومد حرفی بزنه که با نگاه ترسناک ایزاوا مواجه شد و خفه شده*
ایزاوا: چون من میگم، حالا بجنبید برید سر تمرینتون
باکوگو: نفله!
☆پایان پارت ۲☆
۴.۳k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.