« قرار پنهان » فصل ۲
« قرار پنهان » فصل ۲
از نظر آنیا :
بعد از غذیه اعتراف دامیان و بوسیدن روی پل
من به دامیان نزدیک تر شدم در واقع دوست دخترش شدم و باهاش قرار میذارم دوسال گذشته و ماموریت بابام هم تموم شده
من الان ۱۵ سالمه و دامیان و بقیه ۱۶
تویه اولین قرارم با دامیان اون ازم خواست که کسه دیگه ای به جز بکی از قرار گذاشتنمون خبر نداشته باشه و من خودم هم راضی بودم پس قبول کردم
شاید براتون سوال باشه که ماموریت بابام تموم شده چرا خانواده مون از هم جدا نشده
چون به بابام یه ماموریت دیگه دادن که دوباره مربوط به خانواده دزموند هست دادن و من باید بیشتر به دامیان نزدیک شم یا طوری که بابام میگه باید باهاش ازدواج کنم
بچه ها این یه خلاصه و آشنایی با فصل ۲ بود
و ببخشید دیر پارت میدم امتحان دارم 🥺🙏
از نظر آنیا :
بعد از غذیه اعتراف دامیان و بوسیدن روی پل
من به دامیان نزدیک تر شدم در واقع دوست دخترش شدم و باهاش قرار میذارم دوسال گذشته و ماموریت بابام هم تموم شده
من الان ۱۵ سالمه و دامیان و بقیه ۱۶
تویه اولین قرارم با دامیان اون ازم خواست که کسه دیگه ای به جز بکی از قرار گذاشتنمون خبر نداشته باشه و من خودم هم راضی بودم پس قبول کردم
شاید براتون سوال باشه که ماموریت بابام تموم شده چرا خانواده مون از هم جدا نشده
چون به بابام یه ماموریت دیگه دادن که دوباره مربوط به خانواده دزموند هست دادن و من باید بیشتر به دامیان نزدیک شم یا طوری که بابام میگه باید باهاش ازدواج کنم
بچه ها این یه خلاصه و آشنایی با فصل ۲ بود
و ببخشید دیر پارت میدم امتحان دارم 🥺🙏
۴۹۷
۱۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.