رمان مافیای من فصل ۱ عشق یا نفرت قسمت ۱۲
_________
جیهوپ: باشه هرجور راحتی ولی اگه من جات بودم دختره رو واسه بردگی میآوردم آنچنان هم بهش سخت نمیگرفتم ولی پدرش یه کاری میکردم هر روز آرزوی مرگ کنه(جیهوپپپ؟؟؟؟؟)
کوک: خوب تو الان جای من نیستی پس نظر نده
جیهوپ: باشه
دیگه اینا کلی حرف زدن و جیهوپ هم رفت
خوب تا هفته ی بعد یه خلاصه میگم
دیگه بقیه خدمتکارا اومدن
کوک هم ا/ت رو از انباری میاره بیرون ولی زمانی که تو انباری بوده حسابی اذیتش میکرد(بچم) و دیگه همین اتفاق خاصی نیفتاد
جیهوپ: باشه هرجور راحتی ولی اگه من جات بودم دختره رو واسه بردگی میآوردم آنچنان هم بهش سخت نمیگرفتم ولی پدرش یه کاری میکردم هر روز آرزوی مرگ کنه(جیهوپپپ؟؟؟؟؟)
کوک: خوب تو الان جای من نیستی پس نظر نده
جیهوپ: باشه
دیگه اینا کلی حرف زدن و جیهوپ هم رفت
خوب تا هفته ی بعد یه خلاصه میگم
دیگه بقیه خدمتکارا اومدن
کوک هم ا/ت رو از انباری میاره بیرون ولی زمانی که تو انباری بوده حسابی اذیتش میکرد(بچم) و دیگه همین اتفاق خاصی نیفتاد
۷.۲k
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.