مافیای خشن
P6
کوک: لطفاً بگین زنده مونده
دکتر:بله ولی دوازده ساعت آینده همچی بستگی به خانم ات داره
کوک:خیلی ممنونم
دکتر:یه سوال دیگه اون زخما برای چی هستش
کوک:خب طبق گفته های ات ،ات میره کلاس اسب سواری و امروز از اسب میوفته روی چوب نوک تیز
دکتر: خیلی خب میتونید برید ببینیدش ولی اگه بهوش اومد بهم اطلاع بدید
کوک:باشه حتما
کوک میره توی اتاق ات و ساعت ها به ات خیره میشه بعد از حدود سه ساعت کوک سرش رو میزاره روی تخت و دست ات رو میگیره و خوابش می بره
پرش زمانی به نیم ساعت بعد
ات با درد شدیدی از خواب بیدار میشه سرش رو میچرخونه و با کوک که خوابیده روبهرو میشه
ات : خدایا چقدر کیوته (آروم)
ات:کوک کوک پاشو گردنت درد میگیره
کوک:هوم باشه.یه لحظه بیدار شدی الان میرم دکتر میارم
ات ویو
اومدم تکون بخور که کمر درد گرفت فهمیدم جای شلاق بود یادم رفته بود
کوک: عشقم
دکتر:سلام اجازه دارم معاینتون کنم
ات:بله
(دکتر معاینه کرد و بعد رفت)
کوک:عشقم متاسفانه باید اینجا بمونی تا فردا ولی من تا صبح پیشت میمونم
ات:گمشو برو خونت
کوک:ات
ات:ات و درد مرتیکه اشغال اول بهم د.س.ت د.ر.ا.ز.ی میکنی بعد بهم میگی ه.ر.ز.ه بعد هم که بهم شلاق میزنی بعد بعد من بهت بگم عشقم بمون پیشم خواب دیدی خیره اصلا میدونی من بخاطر کی اینجوری شدم بخاطر تو.خاک تو سر من که عاشق تو بودم توی اشغال لیاقت دوست داشته شدن رو نداری
کوک ویو
با اون حرف هایی که ات گفت زندگیم نابود شدم احساس کردم واقعا یه اشغال بی ارزشم همینجوری بلند شدم و رفتم توی راه خونه فقط داشتم گریه می کردم رسیدم خونه و بعدش رفتم بالا که در دست شویی باز بود بوی خون میومد رفتم دستشویی رو شستم که با یه نامه روبهرو وان بود بازش کردم دیدم…
بچها این چند روز من فعلا فعالیتی ندارم چون امتحان هی میان ترم هست امتحان های من هفدهم تموم میشه و واستون کلی فیک میزارم ولی این وسطا اگه تونستم واستون پارت جدید میزارم😚😚
کوک: لطفاً بگین زنده مونده
دکتر:بله ولی دوازده ساعت آینده همچی بستگی به خانم ات داره
کوک:خیلی ممنونم
دکتر:یه سوال دیگه اون زخما برای چی هستش
کوک:خب طبق گفته های ات ،ات میره کلاس اسب سواری و امروز از اسب میوفته روی چوب نوک تیز
دکتر: خیلی خب میتونید برید ببینیدش ولی اگه بهوش اومد بهم اطلاع بدید
کوک:باشه حتما
کوک میره توی اتاق ات و ساعت ها به ات خیره میشه بعد از حدود سه ساعت کوک سرش رو میزاره روی تخت و دست ات رو میگیره و خوابش می بره
پرش زمانی به نیم ساعت بعد
ات با درد شدیدی از خواب بیدار میشه سرش رو میچرخونه و با کوک که خوابیده روبهرو میشه
ات : خدایا چقدر کیوته (آروم)
ات:کوک کوک پاشو گردنت درد میگیره
کوک:هوم باشه.یه لحظه بیدار شدی الان میرم دکتر میارم
ات ویو
اومدم تکون بخور که کمر درد گرفت فهمیدم جای شلاق بود یادم رفته بود
کوک: عشقم
دکتر:سلام اجازه دارم معاینتون کنم
ات:بله
(دکتر معاینه کرد و بعد رفت)
کوک:عشقم متاسفانه باید اینجا بمونی تا فردا ولی من تا صبح پیشت میمونم
ات:گمشو برو خونت
کوک:ات
ات:ات و درد مرتیکه اشغال اول بهم د.س.ت د.ر.ا.ز.ی میکنی بعد بهم میگی ه.ر.ز.ه بعد هم که بهم شلاق میزنی بعد بعد من بهت بگم عشقم بمون پیشم خواب دیدی خیره اصلا میدونی من بخاطر کی اینجوری شدم بخاطر تو.خاک تو سر من که عاشق تو بودم توی اشغال لیاقت دوست داشته شدن رو نداری
کوک ویو
با اون حرف هایی که ات گفت زندگیم نابود شدم احساس کردم واقعا یه اشغال بی ارزشم همینجوری بلند شدم و رفتم توی راه خونه فقط داشتم گریه می کردم رسیدم خونه و بعدش رفتم بالا که در دست شویی باز بود بوی خون میومد رفتم دستشویی رو شستم که با یه نامه روبهرو وان بود بازش کردم دیدم…
بچها این چند روز من فعلا فعالیتی ندارم چون امتحان هی میان ترم هست امتحان های من هفدهم تموم میشه و واستون کلی فیک میزارم ولی این وسطا اگه تونستم واستون پارت جدید میزارم😚😚
۴.۰k
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.