عشق جوانه زده در نفرت Love sprouted in hate
#PaRt_32
جک از اتاق رفت بیرون سرم رو بین دستام گرفتم و باز هم شروع کردم به گریه کردن رفتم توی دستشویی و تیغ رو برداشتم استینم رو بالا کشیدم و همین که خواستم تیغ رو روی دستم بکشم دستی مانع من شد به صاحب دست نگاه کردم او .اون تهیونگ بود
&تهیونگ
+این کار رو با خودت نکن عزیزم این کار رو نکن انقدر به خودت آسیب نزن
(Maikel/فلش بک )
جک فرستادم دنبال تهیونگ اینجوری نمیشه اوردمش توی عمارتی که توی سئول داشتیم این چند وقت اینجاییم
(Theayung/حال)
بلند زد زیر گریه دستش رو گرفتم توی بغلم کشوندمش عقب عقب رفتم پام گیر کرد به تخت و افتادم کاترین هنوز توی بغلم بود و داشت گریه میکرد
+چی شده چی شده که اینجوری گریه میکنی
&خواهرم حالش اصلا خوب نیست هر پزشکی که امده میگه فقط تا چند روز دیگه دووم میاره
+ درستش میکنیم کلی پزشک از خارج میزاریم فقط این کارو با خودت نکن اینجوری هم خودت و هم من و آزار نده
&من هیچ کاری بهت نداشتم حتی تا الان نزدمت چطوری آزارت دادم ؟
+با آسیب زدن به خودت با گریه کردنت با این حالت هم خودت رو اذیت میکنی هم من ،این چند روز فهمیدم، فهمیدم که جونم به جونت بنده با هر تار مویی که ازت کم میشه قلبم فشرده میشه
&من نمیخوام اذیتت کنم
+پس این کار و با خودت نکن
&باشه
روی بدنم نیمخیز شد و خودش رو بالا کشید حالا صورتش راست صورتم بود با اون چشمای قرمزش بهم خیره شد با دستش رو چشمام کشید و چشمام رو بست یه چیز بین لبام نشست با مکیده شدن لبام متوجه شدم که داره من و میبوسه چشمام رو باز کردم اما اون همچنان چشماش بسته بود و داشت من و میبوسید چرخیدم و اینبار بدن من بود که روی بدنش سایه انداخته بود دستش روی دکمه های پیراهنم نشست دستم رو روی مچ دستاش گذاشتم و مانعش شدم
+بزارش برای وقتی که خودت میخوای
&اما من الان میخوام
+حالت خوب نیست بهتره بخوابی
& ولی من بهت نیاز دارم
+بخواب کاترین اذیت نکن دختر لجبازم نمیخوام بعدا پشیمون بشی
&باشه
اینبار خودم رو کنارش انداختم کاترین به پهلو چرخید و سرش رو توی سینم مخفی کرد دستم رو دور بدنش حلقه کردم چشمام رو روی هم گذاشتم خودم رو به عالم خواب سپردم
(jak)
جک از اتاق رفت بیرون سرم رو بین دستام گرفتم و باز هم شروع کردم به گریه کردن رفتم توی دستشویی و تیغ رو برداشتم استینم رو بالا کشیدم و همین که خواستم تیغ رو روی دستم بکشم دستی مانع من شد به صاحب دست نگاه کردم او .اون تهیونگ بود
&تهیونگ
+این کار رو با خودت نکن عزیزم این کار رو نکن انقدر به خودت آسیب نزن
(Maikel/فلش بک )
جک فرستادم دنبال تهیونگ اینجوری نمیشه اوردمش توی عمارتی که توی سئول داشتیم این چند وقت اینجاییم
(Theayung/حال)
بلند زد زیر گریه دستش رو گرفتم توی بغلم کشوندمش عقب عقب رفتم پام گیر کرد به تخت و افتادم کاترین هنوز توی بغلم بود و داشت گریه میکرد
+چی شده چی شده که اینجوری گریه میکنی
&خواهرم حالش اصلا خوب نیست هر پزشکی که امده میگه فقط تا چند روز دیگه دووم میاره
+ درستش میکنیم کلی پزشک از خارج میزاریم فقط این کارو با خودت نکن اینجوری هم خودت و هم من و آزار نده
&من هیچ کاری بهت نداشتم حتی تا الان نزدمت چطوری آزارت دادم ؟
+با آسیب زدن به خودت با گریه کردنت با این حالت هم خودت رو اذیت میکنی هم من ،این چند روز فهمیدم، فهمیدم که جونم به جونت بنده با هر تار مویی که ازت کم میشه قلبم فشرده میشه
&من نمیخوام اذیتت کنم
+پس این کار و با خودت نکن
&باشه
روی بدنم نیمخیز شد و خودش رو بالا کشید حالا صورتش راست صورتم بود با اون چشمای قرمزش بهم خیره شد با دستش رو چشمام کشید و چشمام رو بست یه چیز بین لبام نشست با مکیده شدن لبام متوجه شدم که داره من و میبوسه چشمام رو باز کردم اما اون همچنان چشماش بسته بود و داشت من و میبوسید چرخیدم و اینبار بدن من بود که روی بدنش سایه انداخته بود دستش روی دکمه های پیراهنم نشست دستم رو روی مچ دستاش گذاشتم و مانعش شدم
+بزارش برای وقتی که خودت میخوای
&اما من الان میخوام
+حالت خوب نیست بهتره بخوابی
& ولی من بهت نیاز دارم
+بخواب کاترین اذیت نکن دختر لجبازم نمیخوام بعدا پشیمون بشی
&باشه
اینبار خودم رو کنارش انداختم کاترین به پهلو چرخید و سرش رو توی سینم مخفی کرد دستم رو دور بدنش حلقه کردم چشمام رو روی هم گذاشتم خودم رو به عالم خواب سپردم
(jak)
۴.۶k
۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.