شکلات تلخ'
شکلات تلخ'
ᵖᵃʳᵗ'₂₅
-هی..تو اینجا چیکار میکنی
+اخ دستم
-ببینم دستتو....چرا اینطوری قرمز شده
+تو محکم دستمو گرفته بودی
-خب دستتو رها میکردی..بهت گفتم بری چرا گوش نکردی
+اهای اقای اخمو لازم نکرده همش سرم غر بزنی
/ببخشید براتون ابمیوه اوردم
+عا بیا تو
بعد از خوردن ابمیوه پسرک از اتاق بیرون رفت و دخترک با دستش دهنش رو پاک کرد اما دخترک حس بدی داشت به چیزی که خورده بود
+دویونا اینجا چیکار میکنی
*خانم شما الان توی اتاق منید
دخترک چشماش سیاهی رفت و نقش بر زمین شد
*رئییس....رئییس
-چیشده...ات...ات..چرا خون دماغه
*نمیدونم یهو افتاد
-ماشینو روشن کن باید بریم بیمارستان
؟ببرینش اتاق عمل
-چیشده
؟یکی سم بخورد ایشون داده
-چی
؟منو ببخشید باید برم به بیمار برسم
-میدونم کار کیه
لامپ قرمز اتاق عمل روشن شد پسرک سمت فراری قرمز رنگش شد و به میزان عصبانیتش سرعت گرفته بود هیچ چیزی براش مهم نبود حتی اگه تصادف میکرد
-اجوما...اجوما
/ب..بله ق..قربان
-چرا همچین کاری کردی....پدرم کم برات گذاشته که سم بخورد ات دادی
/م..منو ببخشید دوس پسر ایشون گفتن اگه این کارو نکنم اون سم بخورد دخترم میده
-دوس پسرش؟
/همونی که اونروز اومده بود
-بهتره از جلوی چشمم دور شی تا بلایی سرت نیاوردم....از فردا میریم تایلند
پسرک میدونست که این حرفو به اون مردک میزنه برای همین گفت که میرن تایلند
*رئیسس فورا بیاید خانم رو اوردن بیرون
-دارم میام
؟خب راستش سم تاثیر خودشو گذاشت و ایشون
......................
حمایت؟
#فیک
#وانشات
#بیتیاس
ᵖᵃʳᵗ'₂₅
-هی..تو اینجا چیکار میکنی
+اخ دستم
-ببینم دستتو....چرا اینطوری قرمز شده
+تو محکم دستمو گرفته بودی
-خب دستتو رها میکردی..بهت گفتم بری چرا گوش نکردی
+اهای اقای اخمو لازم نکرده همش سرم غر بزنی
/ببخشید براتون ابمیوه اوردم
+عا بیا تو
بعد از خوردن ابمیوه پسرک از اتاق بیرون رفت و دخترک با دستش دهنش رو پاک کرد اما دخترک حس بدی داشت به چیزی که خورده بود
+دویونا اینجا چیکار میکنی
*خانم شما الان توی اتاق منید
دخترک چشماش سیاهی رفت و نقش بر زمین شد
*رئییس....رئییس
-چیشده...ات...ات..چرا خون دماغه
*نمیدونم یهو افتاد
-ماشینو روشن کن باید بریم بیمارستان
؟ببرینش اتاق عمل
-چیشده
؟یکی سم بخورد ایشون داده
-چی
؟منو ببخشید باید برم به بیمار برسم
-میدونم کار کیه
لامپ قرمز اتاق عمل روشن شد پسرک سمت فراری قرمز رنگش شد و به میزان عصبانیتش سرعت گرفته بود هیچ چیزی براش مهم نبود حتی اگه تصادف میکرد
-اجوما...اجوما
/ب..بله ق..قربان
-چرا همچین کاری کردی....پدرم کم برات گذاشته که سم بخورد ات دادی
/م..منو ببخشید دوس پسر ایشون گفتن اگه این کارو نکنم اون سم بخورد دخترم میده
-دوس پسرش؟
/همونی که اونروز اومده بود
-بهتره از جلوی چشمم دور شی تا بلایی سرت نیاوردم....از فردا میریم تایلند
پسرک میدونست که این حرفو به اون مردک میزنه برای همین گفت که میرن تایلند
*رئیسس فورا بیاید خانم رو اوردن بیرون
-دارم میام
؟خب راستش سم تاثیر خودشو گذاشت و ایشون
......................
حمایت؟
#فیک
#وانشات
#بیتیاس
۷.۹k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.