پارت دوم(این چند پارتیه)
پارت دوم(این چند پارتیه)
دعا دعا میکردم جیمین خونه نباشه
خونسرد درو باز کردم که دیدم نشسته رو کاناپه و سرشو بین دستاش گرفته
با شنیدن صدای باز شدن در سرشو برگردوند سمتم و با صدای خش دار و عصبیش که صدبرابر جذاب ترش میکرد گفت:
_کجا بودی؟
با تته پته گفتم:
+پی..ش..لیا
گفتم الانه که بدجور دعوام کنه و همینجور که داشتم فکر و خیال میکردم با قدمای آرومش نزدیکم شد و کنار گوشم غرید:
_که پیششش لیااااا اونم تا این موقع شببب
با صدای آروم زمزمه کردم:
+خب چیه مگه
این حرفمو شنید که عربده ترسناکش کل عمارتو لرزوند:
_چیهههههه تازه میگی چیهههه
تااا الااان که بیرون بودی اونم با چه سر و وضعی با لباسی که ممنوعش کرده بودم و معلوم نیست کجا بودی و چقدر بهت خوش گذشته که تا الان بیرون بودی(عربدهههههه)
دید چیزی نمیگم که بلند تر ادامه داد:
رسما همه قانون هاموووو زیر پاتت گذاشتییی
کجاااا بودی ا.ت کجااا بودیییی
خندم گرفت چون خودمم همین جمله رو گفته بودم
(رسما همه قانون هاش رو زیر پا گذاشتم)
آروم زمزمه کردم:
+گفتم که پیش لیا بودم
خنده ترسناکی سر داد
_هنوزمممم میگه پیش لیاااا
د مگه من گوشام مخملیهههه
پیش لیا بودیییی
با این سر و وضع
با لباسی که برات ممنوعه کردم
با این آرایش
خودت بگو
تا این وقت شب که بیرون بودی آرایشم که ۲ کیلو لباسم که ممنوع نمیگی کجا بودی
بگو من باهات چیکار کنم ا.ت؟(لحنی بشدت ترسناک)
دیگه از کوره در رفتم و منفجر شدم:
+یواشششش آروم برو بهت برسم
الان من باید طلبکار باشم نه حضرت عالی
آقا از دم صبح میره به قول خودش کمپانی تا ۳ نصفه شب بزور میاد فکر کنم دیگه نگهبانا بهت میگن بیا برو بسه
کل روزو که اونجاست نه زنگی نه چیزی نمیگه من اینجا مردم یا زنده
خونه ام که میاد مث سگ پاچه میگیره میگه خستم میره کپشو میذاره
والا بلا منم آدمم کپک زدم تو این خونه بعد سالی کلاغ زد غاری دوست من زنگ زد گفت بیا بریم کلاب منم قبول کردم مردددد به خودت بیا زن گرفتی زن اسیر که نگرفتی
این حرفا رو انقد بلند گفتم که گلوم درد گرفت
با شنیدن اینکه کلاب بودم اخم وحشتناکی کرد و فریاد زد:
_چییییی کلابببببب بودیییییی من خسته و کوفته میام خونه میبینم زنم نیست ای مردم زنم کجاست رفته کلاب خوش گذرونی چشمم روشن مبارکه پارک بیا تحویل بگی مگه نگفتم بدون من حق نداری بری کلاب هااااا(ینی ببینین عربده بشدت وحشتناکاااا)
دعا دعا میکردم جیمین خونه نباشه
خونسرد درو باز کردم که دیدم نشسته رو کاناپه و سرشو بین دستاش گرفته
با شنیدن صدای باز شدن در سرشو برگردوند سمتم و با صدای خش دار و عصبیش که صدبرابر جذاب ترش میکرد گفت:
_کجا بودی؟
با تته پته گفتم:
+پی..ش..لیا
گفتم الانه که بدجور دعوام کنه و همینجور که داشتم فکر و خیال میکردم با قدمای آرومش نزدیکم شد و کنار گوشم غرید:
_که پیششش لیااااا اونم تا این موقع شببب
با صدای آروم زمزمه کردم:
+خب چیه مگه
این حرفمو شنید که عربده ترسناکش کل عمارتو لرزوند:
_چیهههههه تازه میگی چیهههه
تااا الااان که بیرون بودی اونم با چه سر و وضعی با لباسی که ممنوعش کرده بودم و معلوم نیست کجا بودی و چقدر بهت خوش گذشته که تا الان بیرون بودی(عربدهههههه)
دید چیزی نمیگم که بلند تر ادامه داد:
رسما همه قانون هاموووو زیر پاتت گذاشتییی
کجاااا بودی ا.ت کجااا بودیییی
خندم گرفت چون خودمم همین جمله رو گفته بودم
(رسما همه قانون هاش رو زیر پا گذاشتم)
آروم زمزمه کردم:
+گفتم که پیش لیا بودم
خنده ترسناکی سر داد
_هنوزمممم میگه پیش لیاااا
د مگه من گوشام مخملیهههه
پیش لیا بودیییی
با این سر و وضع
با لباسی که برات ممنوعه کردم
با این آرایش
خودت بگو
تا این وقت شب که بیرون بودی آرایشم که ۲ کیلو لباسم که ممنوع نمیگی کجا بودی
بگو من باهات چیکار کنم ا.ت؟(لحنی بشدت ترسناک)
دیگه از کوره در رفتم و منفجر شدم:
+یواشششش آروم برو بهت برسم
الان من باید طلبکار باشم نه حضرت عالی
آقا از دم صبح میره به قول خودش کمپانی تا ۳ نصفه شب بزور میاد فکر کنم دیگه نگهبانا بهت میگن بیا برو بسه
کل روزو که اونجاست نه زنگی نه چیزی نمیگه من اینجا مردم یا زنده
خونه ام که میاد مث سگ پاچه میگیره میگه خستم میره کپشو میذاره
والا بلا منم آدمم کپک زدم تو این خونه بعد سالی کلاغ زد غاری دوست من زنگ زد گفت بیا بریم کلاب منم قبول کردم مردددد به خودت بیا زن گرفتی زن اسیر که نگرفتی
این حرفا رو انقد بلند گفتم که گلوم درد گرفت
با شنیدن اینکه کلاب بودم اخم وحشتناکی کرد و فریاد زد:
_چییییی کلابببببب بودیییییی من خسته و کوفته میام خونه میبینم زنم نیست ای مردم زنم کجاست رفته کلاب خوش گذرونی چشمم روشن مبارکه پارک بیا تحویل بگی مگه نگفتم بدون من حق نداری بری کلاب هااااا(ینی ببینین عربده بشدت وحشتناکاااا)
۲.۱k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.