Ugly fan and hot fucker(پارت ۳)
به کوه یخ روبه روش زل زد و در حالی که برای زدن حرفش دو دل بود به افق
خیره شد
_رییس زنگ زد...گفتش بعد از این برنامه تایمت آزاد نیس...قول عکسبرداری
داده و باید بریم اونجا!
و لحظه بعد طبق انتظارش عربده دوست بی اعصابش تو ماشین پیچید و باعث
شد به خاطر به فاک رفتن گوشاش چشماش رو ببنده
_شتتتتتت!
☁Ugly Fan And Hot Fucker☁
جونگکوک در حالی که با درد کمرش رو مالش میداد وارد گالری عکساش شد..حس
دلتنگیش بعد از کتک دلنشینی که از مادرش خورده بود باال زده بود!
البته کتک نخورده بود...اومد فرار کنه پاش گیر کرد لبه میز و با مخ پاچید رو زمین و
کل دم و دستگاهش به فاک رفت!
رییسش چند وقتی بود که بهش زنگ نمیزد و جونگکوک رو تا لب مرز جنون کشونده بود
آدم پیش فعالی مثل جونگکوک که اگه یه ثانیه یه جا بشینه حس میکنه کله دنیا داره
دور سرش میچرخه حاال 5 روز کوفتی بود که تو خونه داشت جوالن میداد و درصد
اسکلیتش از 06 درصد به 99 درصد رسیده بود چرا که حداقل قبال با عکس تهیونگ
عضو مقدسش تحریک و مثل نیزه سیخ نمیشد/:
رو یکی از عکسای مورد عالقش زد...شاید بره چند وقت پیش بود ولی دوست
داشت با این عکس که کل روانش رو بازی میگرفت درد و دل کنه نفسش رو
بیرون داد...واو خدای من!این آدم خیلی جذاب نبود؟
دستش رو روی عکس کشید و وقتی رفت عکس بعدی لباش با ناراحتی
آویزون شد و خیره به همون عکس رو به روش بدون توجه به نگاه خیره تدی
زیر لب زمزمه کرد
_خیلی جذابی من عاشق این رنگ موت شدم هی صورتی هم حتی به پوستت
خیلی میخوره ای کاش من اون کته بودم و اینطور بغلت میکردم...چند روز بیکارم و
بهتر میتونم نگاهت کنم البته رییسمم چند وقت برای کار بهم زنگ نمیزنه ولی
من تو کارم عالیم البته که اونا خبر ندارن تا من تو و پشتکارت رو میبینم تا آخر
عمرم میتونم بدون هیچ اعتراضی به کار کردنم ادامه بدم..سارانگههه
وقتی گوشیش تو دستاش لرزید از حرف زدن دست کشید و با دیدن شماره رییسش چشماش درشت شد
خیره شد
_رییس زنگ زد...گفتش بعد از این برنامه تایمت آزاد نیس...قول عکسبرداری
داده و باید بریم اونجا!
و لحظه بعد طبق انتظارش عربده دوست بی اعصابش تو ماشین پیچید و باعث
شد به خاطر به فاک رفتن گوشاش چشماش رو ببنده
_شتتتتتت!
☁Ugly Fan And Hot Fucker☁
جونگکوک در حالی که با درد کمرش رو مالش میداد وارد گالری عکساش شد..حس
دلتنگیش بعد از کتک دلنشینی که از مادرش خورده بود باال زده بود!
البته کتک نخورده بود...اومد فرار کنه پاش گیر کرد لبه میز و با مخ پاچید رو زمین و
کل دم و دستگاهش به فاک رفت!
رییسش چند وقتی بود که بهش زنگ نمیزد و جونگکوک رو تا لب مرز جنون کشونده بود
آدم پیش فعالی مثل جونگکوک که اگه یه ثانیه یه جا بشینه حس میکنه کله دنیا داره
دور سرش میچرخه حاال 5 روز کوفتی بود که تو خونه داشت جوالن میداد و درصد
اسکلیتش از 06 درصد به 99 درصد رسیده بود چرا که حداقل قبال با عکس تهیونگ
عضو مقدسش تحریک و مثل نیزه سیخ نمیشد/:
رو یکی از عکسای مورد عالقش زد...شاید بره چند وقت پیش بود ولی دوست
داشت با این عکس که کل روانش رو بازی میگرفت درد و دل کنه نفسش رو
بیرون داد...واو خدای من!این آدم خیلی جذاب نبود؟
دستش رو روی عکس کشید و وقتی رفت عکس بعدی لباش با ناراحتی
آویزون شد و خیره به همون عکس رو به روش بدون توجه به نگاه خیره تدی
زیر لب زمزمه کرد
_خیلی جذابی من عاشق این رنگ موت شدم هی صورتی هم حتی به پوستت
خیلی میخوره ای کاش من اون کته بودم و اینطور بغلت میکردم...چند روز بیکارم و
بهتر میتونم نگاهت کنم البته رییسمم چند وقت برای کار بهم زنگ نمیزنه ولی
من تو کارم عالیم البته که اونا خبر ندارن تا من تو و پشتکارت رو میبینم تا آخر
عمرم میتونم بدون هیچ اعتراضی به کار کردنم ادامه بدم..سارانگههه
وقتی گوشیش تو دستاش لرزید از حرف زدن دست کشید و با دیدن شماره رییسش چشماش درشت شد
۶.۱k
۲۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.