فیک جیمین
ازدواج اجباری
پارت ۱۲
داشتم دور و برومو نگاه میکردم که یهو جیمینو دیدم که داشت با دوستاش حرف میزد کلمو کردم اینور که منو نبینه ولی انگار دیر اینکارو کردم زیر چشمی یه نگاهی انداختم وایی چیکار کنم داشت میومد پیشم ...
ویو جیمین
اهه سهام شرکت کاهش یافته یعنی چی ؟ خیلی ذهنم درگیر بود
(تق تق )
جیمین : بیا تو
جونگ کوک : نظرت درمورد اینکه بریم بار چیست ؟
جیمین : اوکیم بریم
خواستم برم بار تا یکم مست کنم ....... داشتم با کوک حرف میزدم و سجو میخورم که چشمم خورد به ا.ت
تا منو دید کلشو کرد اونور داشتم میرفتم پیشش که یهو یه پسر رفت سمت ا.ت .....
ویو ا.ت
داشت میومد پیشم که یهو داداش سولی.. جون کی رو دیدم انتظار نداشتم اونو ببینم ... جون کی منو دوست داشت و بهم اعتراف کرده بود ولی من جوابشو ندادم یه مدت هم رفت توکیو و هنوز نمیدونه من ازدواج کردم ....
جون کی : سلااام
سولی : سلام اوپا
ا.ت: سلام ... کی اومدی از توکیو ؟
جون کی : یه دو ، سه روزی میشه
ا.ت: اها
جون کی : ا.ت خیلی دلم برات تنگ شدت بود
(ا.ت رو بغل کرد)
ا.ت: ام .. م..منم
سعی میکردم تز بغلش ر بیام جون جیمین داشت بد نگام میکرد صورتش قرمز شده بود و زگای گردنش زده بودن بیرون راستش ترسیده بودم ..
که جیمین اومد و پیشم وایستاد
جیمین : اهممم
جون کی از بغلم در اومد
جیمین رو به من گفت
جیمین : بیب ایشون کی باشن ؟
جون کی لبخندش محو شد
جون کی : ب..بیب ؟
جیمین : بله .. مشکلیه ؟
جون کی : هه ( پوزخند ) اونوقت شما کیشون باشید ؟
جیمین : همسر ا.ت .. اونوقت شما ؟😏
جون کی : ه..همسر ؟😳
ا.ت : اهه جون کی ... بله ایشون همسرم هستن پارک جیمین و .... جیمین ایشونم جون کی داداش سولی دوستم
جون کی : ا.ت .. ت..تو کی ازدواج کردی 🥺
ا.ت : یه چند روزی میشه
سولی : خوبه دیگه بیاید بشینید
(همه نشستن)
ویو خودم
جیمین پیش ا.ت نشست و دستشو دور گردن ا.ت انداخت ... و به جون کی پوزخند میزد
..........................
ا.ت داشت پا میشد که جیمین گفت
جیمین : کجا ؟
ا.ت : دارم میرم دوستشویی
جیمین : زود بیا
ا.ت: اوفف باشه
ویو ا.ت
رفتم دستشویی بعد از انجام کار های لازم میخواستم رژ لبمو تمدید کنم که یهو یه مرد که سرش پایین یود اومد تو
ا.ت: ببخشید اقا ولی اینجا دستشویی زنونس
که یهو کلشو اورد بالا
.......
و اون کسی نبود جزززززززز ....
..... نمیگم
🥺🥺🥺من گنا دارمممم حمایت هاتون خیلی کمههه 😭
از این به بعد شرط میزارم 🥺
فقط ۱۰ لایک با ۵ کامنت
این خواسته زیادیه ؟؟🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
پارت ۱۲
داشتم دور و برومو نگاه میکردم که یهو جیمینو دیدم که داشت با دوستاش حرف میزد کلمو کردم اینور که منو نبینه ولی انگار دیر اینکارو کردم زیر چشمی یه نگاهی انداختم وایی چیکار کنم داشت میومد پیشم ...
ویو جیمین
اهه سهام شرکت کاهش یافته یعنی چی ؟ خیلی ذهنم درگیر بود
(تق تق )
جیمین : بیا تو
جونگ کوک : نظرت درمورد اینکه بریم بار چیست ؟
جیمین : اوکیم بریم
خواستم برم بار تا یکم مست کنم ....... داشتم با کوک حرف میزدم و سجو میخورم که چشمم خورد به ا.ت
تا منو دید کلشو کرد اونور داشتم میرفتم پیشش که یهو یه پسر رفت سمت ا.ت .....
ویو ا.ت
داشت میومد پیشم که یهو داداش سولی.. جون کی رو دیدم انتظار نداشتم اونو ببینم ... جون کی منو دوست داشت و بهم اعتراف کرده بود ولی من جوابشو ندادم یه مدت هم رفت توکیو و هنوز نمیدونه من ازدواج کردم ....
جون کی : سلااام
سولی : سلام اوپا
ا.ت: سلام ... کی اومدی از توکیو ؟
جون کی : یه دو ، سه روزی میشه
ا.ت: اها
جون کی : ا.ت خیلی دلم برات تنگ شدت بود
(ا.ت رو بغل کرد)
ا.ت: ام .. م..منم
سعی میکردم تز بغلش ر بیام جون جیمین داشت بد نگام میکرد صورتش قرمز شده بود و زگای گردنش زده بودن بیرون راستش ترسیده بودم ..
که جیمین اومد و پیشم وایستاد
جیمین : اهممم
جون کی از بغلم در اومد
جیمین رو به من گفت
جیمین : بیب ایشون کی باشن ؟
جون کی لبخندش محو شد
جون کی : ب..بیب ؟
جیمین : بله .. مشکلیه ؟
جون کی : هه ( پوزخند ) اونوقت شما کیشون باشید ؟
جیمین : همسر ا.ت .. اونوقت شما ؟😏
جون کی : ه..همسر ؟😳
ا.ت : اهه جون کی ... بله ایشون همسرم هستن پارک جیمین و .... جیمین ایشونم جون کی داداش سولی دوستم
جون کی : ا.ت .. ت..تو کی ازدواج کردی 🥺
ا.ت : یه چند روزی میشه
سولی : خوبه دیگه بیاید بشینید
(همه نشستن)
ویو خودم
جیمین پیش ا.ت نشست و دستشو دور گردن ا.ت انداخت ... و به جون کی پوزخند میزد
..........................
ا.ت داشت پا میشد که جیمین گفت
جیمین : کجا ؟
ا.ت : دارم میرم دوستشویی
جیمین : زود بیا
ا.ت: اوفف باشه
ویو ا.ت
رفتم دستشویی بعد از انجام کار های لازم میخواستم رژ لبمو تمدید کنم که یهو یه مرد که سرش پایین یود اومد تو
ا.ت: ببخشید اقا ولی اینجا دستشویی زنونس
که یهو کلشو اورد بالا
.......
و اون کسی نبود جزززززززز ....
..... نمیگم
🥺🥺🥺من گنا دارمممم حمایت هاتون خیلی کمههه 😭
از این به بعد شرط میزارم 🥺
فقط ۱۰ لایک با ۵ کامنت
این خواسته زیادیه ؟؟🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
۱۱.۸k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.