معشوقه ارباب پارت ۴
معشوقه ارباب پارت ۴
+تو خوبی
«از خواب بیدارشد»
(نکته:ا.ت خواب بود داشت میدید خواب دید و از اول پارت سه ات خواب میدید)
از خواب بیدار شدم داشتم نفس نفس میزدم به خودم اومدم دیدیم توی یه اتاق بزرگ مشکی رفتم سمت در رو باز کردم دیدم کسی توی خونه نیست یکی از بشتم صدام زد گفت
+بیدار شدی
_ازم چی میخوای
+بعدن می فهمی
+بیا دنبالم
_اگه نیام(جدی)
+........... خودت بعدن می فهمی
_باش(اروم)
ا.ت و کوک باهم رفتن توی اتاق کوک و کوک رفت روی تخت نشت
+بیا اینجا بشین(به صندلی جلوش اشاره کرد)
ا.ت نشست
+خوب میخوام قانونارو بگم
+اولم با هیچ مردی حرف نمیزنی تنبیه میشی
+دومن لباسای باز نمیدوشی تنبیه میشی اگه خواستی بپوشی واسه من می
+.... سومن بدون من جای نمیری وگرنه
-... تنبه میشم
+چهارمن اتاقت اینجاست جای نمی خوابی و گرنه..تنبیه میشی
+پنچومن روی حرف من حرف نمی زنی
+فهمیدی
_.......
+فهمیدی(یکم داد)
_..ا...ره(اروم)
+افرین
+اگه کاری داشتی توی اتاق کارمم
_باش
کوک از اتاق رفت بیرون خودمو پرت کردم روی تخت و اروم گریه کردم
ویوی کوک
از اتاق اومدم بیرون رفتم رقتم توی اتاق کارم باید چندتا پرونده چک کنم رفتم روی صندلی نشتم یه پرونده خیلی نظرمو جلب کرد رفتم نگاه کردم دیدم یه مافیاست که اسمش هست کای(نکته: کای اکسو نه یه کای دیگه) ۲۴سالشه اهل کره ست و دوست دختر سابقش ا.ت بود ولی هیچی رابطی برقرار نکرد بودن.......... ادامه
شرت پارت بعدی
کامنت۱۰
لاک۱۵
+تو خوبی
«از خواب بیدارشد»
(نکته:ا.ت خواب بود داشت میدید خواب دید و از اول پارت سه ات خواب میدید)
از خواب بیدار شدم داشتم نفس نفس میزدم به خودم اومدم دیدیم توی یه اتاق بزرگ مشکی رفتم سمت در رو باز کردم دیدم کسی توی خونه نیست یکی از بشتم صدام زد گفت
+بیدار شدی
_ازم چی میخوای
+بعدن می فهمی
+بیا دنبالم
_اگه نیام(جدی)
+........... خودت بعدن می فهمی
_باش(اروم)
ا.ت و کوک باهم رفتن توی اتاق کوک و کوک رفت روی تخت نشت
+بیا اینجا بشین(به صندلی جلوش اشاره کرد)
ا.ت نشست
+خوب میخوام قانونارو بگم
+اولم با هیچ مردی حرف نمیزنی تنبیه میشی
+دومن لباسای باز نمیدوشی تنبیه میشی اگه خواستی بپوشی واسه من می
+.... سومن بدون من جای نمیری وگرنه
-... تنبه میشم
+چهارمن اتاقت اینجاست جای نمی خوابی و گرنه..تنبیه میشی
+پنچومن روی حرف من حرف نمی زنی
+فهمیدی
_.......
+فهمیدی(یکم داد)
_..ا...ره(اروم)
+افرین
+اگه کاری داشتی توی اتاق کارمم
_باش
کوک از اتاق رفت بیرون خودمو پرت کردم روی تخت و اروم گریه کردم
ویوی کوک
از اتاق اومدم بیرون رفتم رقتم توی اتاق کارم باید چندتا پرونده چک کنم رفتم روی صندلی نشتم یه پرونده خیلی نظرمو جلب کرد رفتم نگاه کردم دیدم یه مافیاست که اسمش هست کای(نکته: کای اکسو نه یه کای دیگه) ۲۴سالشه اهل کره ست و دوست دختر سابقش ا.ت بود ولی هیچی رابطی برقرار نکرد بودن.......... ادامه
شرت پارت بعدی
کامنت۱۰
لاک۱۵
۱۳.۹k
۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.