چرا هیچکس به من نگفته که یه پارت رو نذاشتم ؟ یا پاک شده؟
چرا هیچکس به من نگفته که یه پارت رو نذاشتم ؟ یا پاک شده؟
پارت ۶
دختر و پسر خندیدن و بعد پرداخت از کافه خارج شدن جیمین سوار موتور شد و نارا بغلش کرد تا نیفته ولی بعد چند دقیقه دستاش تو هوا بود و داشت از اون موتور سواری لذت میبرد
+ مننننن بایددددددد مووووتور بگیییییرم یوهوووووو
جیمین به کارای دختر خندید حس خوبی نسبت بهش داشت و میخواست جلوی سرنوشت شومش رو بگیره
شرکت *
همه دور جیمین و نارا بودن یکی موهاش رو درست میکرد یکی آرایشش میکرد یکی ناخوناش رو کار میکرد و..... خلاصه آدم های زیادی اطرافشون بودن و این برای هر دوشون عادی بود همیشه اینطوری بوده برای نارا اما جیمین نه اون فقط داشت تظاهر میکرد تا عادی به نظر بیاد لباساشون رو پوشیدن و سمت یه مکعب سفید رفتن تا شروع به عکس برداری کنن صحنه ها دوقلو بودن
فلش ها روشن شد*
دوربین ها اماده *
پرده اماده*
مدل هام در سر جاشون *
و شروع کلیک .......کلیک
صدای دوربین از همه ور به گوش میرسید و با هر صدا جیمین و نارا ژست هاشون رو تغیر دادن اروم صحنه ها به هم متصل شدن و نارا جیمین در کنار هم عکس انداختن و به کارشون رسیدن
چند ساعت بعد*
هانا بالاخره تونست نارا رو از دوست خیلی یعنی خییییلی جدیدش که انگار هزار ساله باهاش دوست کنه جدا کرد و الان تو هتل بود و یونا کاملا بیهوش روی تخت خواب بود
+ چقدر خوش گذشت
& اره ولی بلند شو نیم ساعت وقت داریم تا وسایلمون رو جمع کنیم
+ چیییی خیلی کمهههه نههههه
& بدو بدو نارا عجله تو باید با نظم باشی کامآن
+ از شنبه
& ناراااا نع بلند شوووو
نارا وانمود کرد که با ناراحتی پاشده و به سختی داره وسایلش رو جمع میکنه در حالی که منیجرش میدونست داستان به غیر اینه
نارا وسایلش رو جمع کرد و یه لباس بنفش پوشید و هانام یه لباس آبی ( بالا عکس گذاشتم ) و باهم از هتل خارج شدن و راهی فرودگاه شدن بعد رد شدن از موانع بالاخره روی صندلیاشون نشستن و برای یه برگشت طولانی خودشون رو اماده کردن و چون از همون جا باید میرفتن برای ظبط موزیک ویدیو جدید باید اماده میبودن البته ذوق نارا برای اینکه قرار بود با سیسی ویدیو بگیره رو فراموش نکنیم :)
بفرمایید فک کنم ویسگون پاکیده بودش
پارت ۶
دختر و پسر خندیدن و بعد پرداخت از کافه خارج شدن جیمین سوار موتور شد و نارا بغلش کرد تا نیفته ولی بعد چند دقیقه دستاش تو هوا بود و داشت از اون موتور سواری لذت میبرد
+ مننننن بایددددددد مووووتور بگیییییرم یوهوووووو
جیمین به کارای دختر خندید حس خوبی نسبت بهش داشت و میخواست جلوی سرنوشت شومش رو بگیره
شرکت *
همه دور جیمین و نارا بودن یکی موهاش رو درست میکرد یکی آرایشش میکرد یکی ناخوناش رو کار میکرد و..... خلاصه آدم های زیادی اطرافشون بودن و این برای هر دوشون عادی بود همیشه اینطوری بوده برای نارا اما جیمین نه اون فقط داشت تظاهر میکرد تا عادی به نظر بیاد لباساشون رو پوشیدن و سمت یه مکعب سفید رفتن تا شروع به عکس برداری کنن صحنه ها دوقلو بودن
فلش ها روشن شد*
دوربین ها اماده *
پرده اماده*
مدل هام در سر جاشون *
و شروع کلیک .......کلیک
صدای دوربین از همه ور به گوش میرسید و با هر صدا جیمین و نارا ژست هاشون رو تغیر دادن اروم صحنه ها به هم متصل شدن و نارا جیمین در کنار هم عکس انداختن و به کارشون رسیدن
چند ساعت بعد*
هانا بالاخره تونست نارا رو از دوست خیلی یعنی خییییلی جدیدش که انگار هزار ساله باهاش دوست کنه جدا کرد و الان تو هتل بود و یونا کاملا بیهوش روی تخت خواب بود
+ چقدر خوش گذشت
& اره ولی بلند شو نیم ساعت وقت داریم تا وسایلمون رو جمع کنیم
+ چیییی خیلی کمهههه نههههه
& بدو بدو نارا عجله تو باید با نظم باشی کامآن
+ از شنبه
& ناراااا نع بلند شوووو
نارا وانمود کرد که با ناراحتی پاشده و به سختی داره وسایلش رو جمع میکنه در حالی که منیجرش میدونست داستان به غیر اینه
نارا وسایلش رو جمع کرد و یه لباس بنفش پوشید و هانام یه لباس آبی ( بالا عکس گذاشتم ) و باهم از هتل خارج شدن و راهی فرودگاه شدن بعد رد شدن از موانع بالاخره روی صندلیاشون نشستن و برای یه برگشت طولانی خودشون رو اماده کردن و چون از همون جا باید میرفتن برای ظبط موزیک ویدیو جدید باید اماده میبودن البته ذوق نارا برای اینکه قرار بود با سیسی ویدیو بگیره رو فراموش نکنیم :)
بفرمایید فک کنم ویسگون پاکیده بودش
۷.۵k
۱۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.