پارت24
پارت24
از دوباره امیر دیدم
من: اه بابا باز دارم توهوم می زنم چمه اخه واستا نه واقعی امیر اینجا چیکار می کنه اخه
سرم نداشتم پاشدم کفشم پوشیدم رفتم کنارش ملافه گذاشتم روش دستم رو صورتش کشیدم
من: ببخشید. برات زحمت شدم یار قدیمی
کیفم برداشتم با کلاه رفتم از اتاق بیرون ایستگاه پرستاری واستادم
من به اینگلیسی: ببخشید می خواستم هزینه پرداخت کنم
پرستار:اتاق
من: 23
پرستار: خب قبلا دادن
من: ممنون
خواستم به درنا زنگ بزنم که فهمیدم گوشیم جا گذاشتم
رفتم تو اتاق امیر خوابیده بود هنوز
گوشیم برداشتم
اه بابا الان باید شارژ تموم می کرد
امیر: زنگ زدن گفتن بیدار شدی ببرمت پیش شون
ترسیدم جیغ خفه کشیدم
من: ببیدارری
امیر: اره بریم
رفتیم سوار ماشین شدیم عقب نشستم راه افتادیم
من: کجان
امیر: تو هتل
من: اها ببخشید مزاحم شما هم شدم
یه تا ابروش رفت بالا
امیر: تازه فهمیدی
سرم دوباره گیج رفت کیفم باز کردم قرص که سامان داده بود وقتی حالم این جوری میشه بخورم
انداختم تو دهنم قورت دادم
امیر: چی خوردی
من: قرص
امیر: نمی دونستم قرص چی
من: دکتر بهم دادن
امیر: اها
من: میشه لطفا تلفنتون بدین باید با یکی تماس بگیرم
بهم داد از عمد باهاش رسمی صحبت می کردم
به سامان زنگ زدم
سامان: به فرمایید
من: منم سامان اون قرصه بود که بهم دادی برای موقعه های استراری داره تموم میشه
سامان: ببین برو فردا دکتر بگو برات بنویس
من: باشه ببخش باز بهت زحمت دادم
سامان: وظیفه ام خوشگل
من: مسخره فعلا
سامان: خط کیه
من: شماره یکی از دوستای حسین
سامان: امیر
من: نه نه اصلا اون نیست
سامان: باشه بای بای
من: خدافظ
دادم بهش
من: ممنونم
سرش تکون داد رسیدیم هتل قرص اثر خودش کرده بود رفتیم تو هتل که درنا دیدم
درنا: دریا خوبی جایت درد نمی کنه گشنه ات نیست. دورت بگردم
من: خوبم مامانی فقدر گشنه ام
درنا: مسخره
حسین: خوبی
من: اره ممنونم حسین ازتو رفیقت اگه نبودین معلوم نبود چی میشد
حسین: من و رفیقم که وظیفمون بود ما هم تو همین هتل هستیم درنا کاری داشتی بهم بگو من نبودم امیر هست دریا
درنا: بگو درنا خانم تا دهنت بچرخه
من: چمدون
درنا: تو اتاقت برات جدا اتاق گرفتم
من: ممنونم بازم ببخشید
رفتم تو اتاق لباسم کندم با یه تیشرت کوتاه خوابیدم
رمان از زبان امیر@#$%^*
ببخشید میشه شما ممنونم می دونه از رسمی حرف زدن متنفرم
حسین: از شما و رفیقتون خیلی ممنونم وای خدا چقدر این. دختر کیوت
من: چی
حسین: داداش من درنا دوست دارم
من: با موبایل من به سامان زنگ زده. اصلا به من چه
حسین: هی من رفتم فقدر بابت کنجکاوی میگما اتاق دریا روبه رو اتاق تو
من: به من چه
رفت یه دوش گرفتم رو تخت دراز کشیدم وقتی بیدار شد منم بیدار شدم از اون موقعه صحبت با سامان بعد اومدن پیشم بیدار بودم
از دوباره امیر دیدم
من: اه بابا باز دارم توهوم می زنم چمه اخه واستا نه واقعی امیر اینجا چیکار می کنه اخه
سرم نداشتم پاشدم کفشم پوشیدم رفتم کنارش ملافه گذاشتم روش دستم رو صورتش کشیدم
من: ببخشید. برات زحمت شدم یار قدیمی
کیفم برداشتم با کلاه رفتم از اتاق بیرون ایستگاه پرستاری واستادم
من به اینگلیسی: ببخشید می خواستم هزینه پرداخت کنم
پرستار:اتاق
من: 23
پرستار: خب قبلا دادن
من: ممنون
خواستم به درنا زنگ بزنم که فهمیدم گوشیم جا گذاشتم
رفتم تو اتاق امیر خوابیده بود هنوز
گوشیم برداشتم
اه بابا الان باید شارژ تموم می کرد
امیر: زنگ زدن گفتن بیدار شدی ببرمت پیش شون
ترسیدم جیغ خفه کشیدم
من: ببیدارری
امیر: اره بریم
رفتیم سوار ماشین شدیم عقب نشستم راه افتادیم
من: کجان
امیر: تو هتل
من: اها ببخشید مزاحم شما هم شدم
یه تا ابروش رفت بالا
امیر: تازه فهمیدی
سرم دوباره گیج رفت کیفم باز کردم قرص که سامان داده بود وقتی حالم این جوری میشه بخورم
انداختم تو دهنم قورت دادم
امیر: چی خوردی
من: قرص
امیر: نمی دونستم قرص چی
من: دکتر بهم دادن
امیر: اها
من: میشه لطفا تلفنتون بدین باید با یکی تماس بگیرم
بهم داد از عمد باهاش رسمی صحبت می کردم
به سامان زنگ زدم
سامان: به فرمایید
من: منم سامان اون قرصه بود که بهم دادی برای موقعه های استراری داره تموم میشه
سامان: ببین برو فردا دکتر بگو برات بنویس
من: باشه ببخش باز بهت زحمت دادم
سامان: وظیفه ام خوشگل
من: مسخره فعلا
سامان: خط کیه
من: شماره یکی از دوستای حسین
سامان: امیر
من: نه نه اصلا اون نیست
سامان: باشه بای بای
من: خدافظ
دادم بهش
من: ممنونم
سرش تکون داد رسیدیم هتل قرص اثر خودش کرده بود رفتیم تو هتل که درنا دیدم
درنا: دریا خوبی جایت درد نمی کنه گشنه ات نیست. دورت بگردم
من: خوبم مامانی فقدر گشنه ام
درنا: مسخره
حسین: خوبی
من: اره ممنونم حسین ازتو رفیقت اگه نبودین معلوم نبود چی میشد
حسین: من و رفیقم که وظیفمون بود ما هم تو همین هتل هستیم درنا کاری داشتی بهم بگو من نبودم امیر هست دریا
درنا: بگو درنا خانم تا دهنت بچرخه
من: چمدون
درنا: تو اتاقت برات جدا اتاق گرفتم
من: ممنونم بازم ببخشید
رفتم تو اتاق لباسم کندم با یه تیشرت کوتاه خوابیدم
رمان از زبان امیر@#$%^*
ببخشید میشه شما ممنونم می دونه از رسمی حرف زدن متنفرم
حسین: از شما و رفیقتون خیلی ممنونم وای خدا چقدر این. دختر کیوت
من: چی
حسین: داداش من درنا دوست دارم
من: با موبایل من به سامان زنگ زده. اصلا به من چه
حسین: هی من رفتم فقدر بابت کنجکاوی میگما اتاق دریا روبه رو اتاق تو
من: به من چه
رفت یه دوش گرفتم رو تخت دراز کشیدم وقتی بیدار شد منم بیدار شدم از اون موقعه صحبت با سامان بعد اومدن پیشم بیدار بودم
۱.۸k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.