⛓️🔗دانشگاه بی قانون 🔗⛓️
⛓️🔗دانشگاه بی قانون 🔗⛓️
⛓️🔗پارت ۷۹🔗⛓️
کوک رفت چشم بزاره و من از تجربه ی خیلی خوبم استفاده کردم رفتم بهترین جا قایم شدم بعد چند دقیقه شروع کرد به گشتن پشت میز بودم که صدای کوک رو دقیقا بغلم شنیدم که گفت کوک: میدونم کوچولویی ولی خب جایی قایم شو که با این کوچولویی دیده نشی با ترس برگشتم سمتش این چجوری منو پیدا کرد آخه کوک: حالا نوبت توعه چشم بزاری کوچولو یوری: ایشششش رفتم چشم گذاشتم به صدا ها توجه کردم تا بفهمم حداقل به کدوم نقطه از خونه میره ولی حتی ی صدا هم نیومد وقتی برگشتم شروع کردم به گشتن ولی..ولی اصلا اونجا کوکی نبود همجارو گشتم که صدای در اومد دیدم کوک از بیرون اومده و رفته بود پفک بخره یوری: حاجی تو کدوم گوری بودی سه ساعته دارم خودمو میکشم پیدات کنم کوک به پفک اشاره کرد وگفت کوک: کوچولو میخوری یوری: ارع خواستم از پفک وردارم که نذاشت کوک: نکنه فکر کردی واقعا میدم توهم بخوری یوری: جونگ کوک بده دیگه🥺 کوک: بیا بخور بریم بخوابیم که فردا دانشگاه دهنمون سرویسه یوری: دمت گرم داداش کوک: چی یوری: داداش دیگه مگه چیه کوک: پس داداش دیگه یوری: اوهوم😌 کوک: بش نمیدونم تو سر کوک چی میگذره ولی فکر کنم دهنم سرویسه کوک رفت تو اتاق خوابید منم خواستم برم پیشش که دیدم در قفله چی درو قفل کرده کوک: برو تو اتاق خودت بخواب خواهرم ایششش انقدر منو حرص ندههههه با لج رفتم تو اتاق خودم خوابیدم
💦🩵پرش زمانی به ۷ صبح 🩵💦
صبح با آبی که ریخته شد تو صورتم بیدار شدم وای این دیگه چیه دیدگ کوک دارع نگام میکنه و میگه کوک: خواهرم بیدار شو دانشگاه داریم بلند شدم به زور لباس پوشیدم راه افتادیم به سمت دانشگاه که...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه🫠🖤
⛓️🔗پارت ۷۹🔗⛓️
کوک رفت چشم بزاره و من از تجربه ی خیلی خوبم استفاده کردم رفتم بهترین جا قایم شدم بعد چند دقیقه شروع کرد به گشتن پشت میز بودم که صدای کوک رو دقیقا بغلم شنیدم که گفت کوک: میدونم کوچولویی ولی خب جایی قایم شو که با این کوچولویی دیده نشی با ترس برگشتم سمتش این چجوری منو پیدا کرد آخه کوک: حالا نوبت توعه چشم بزاری کوچولو یوری: ایشششش رفتم چشم گذاشتم به صدا ها توجه کردم تا بفهمم حداقل به کدوم نقطه از خونه میره ولی حتی ی صدا هم نیومد وقتی برگشتم شروع کردم به گشتن ولی..ولی اصلا اونجا کوکی نبود همجارو گشتم که صدای در اومد دیدم کوک از بیرون اومده و رفته بود پفک بخره یوری: حاجی تو کدوم گوری بودی سه ساعته دارم خودمو میکشم پیدات کنم کوک به پفک اشاره کرد وگفت کوک: کوچولو میخوری یوری: ارع خواستم از پفک وردارم که نذاشت کوک: نکنه فکر کردی واقعا میدم توهم بخوری یوری: جونگ کوک بده دیگه🥺 کوک: بیا بخور بریم بخوابیم که فردا دانشگاه دهنمون سرویسه یوری: دمت گرم داداش کوک: چی یوری: داداش دیگه مگه چیه کوک: پس داداش دیگه یوری: اوهوم😌 کوک: بش نمیدونم تو سر کوک چی میگذره ولی فکر کنم دهنم سرویسه کوک رفت تو اتاق خوابید منم خواستم برم پیشش که دیدم در قفله چی درو قفل کرده کوک: برو تو اتاق خودت بخواب خواهرم ایششش انقدر منو حرص ندههههه با لج رفتم تو اتاق خودم خوابیدم
💦🩵پرش زمانی به ۷ صبح 🩵💦
صبح با آبی که ریخته شد تو صورتم بیدار شدم وای این دیگه چیه دیدگ کوک دارع نگام میکنه و میگه کوک: خواهرم بیدار شو دانشگاه داریم بلند شدم به زور لباس پوشیدم راه افتادیم به سمت دانشگاه که...ادامه دارد
حمایت فراموش نشه🫠🖤
۲۰.۲k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.