Soul prison
Soul prison
Part ⁵
وارد آپارتمان شدم که با یجای خالی که فقط یه خانم مسن سال توش بود رو به رو شدم.تعجب زده به اطراف خیره شده بودم که صداشو شنیدم
^دخترم چیزی این ورا میخای؟
-عاممم.برای یه اتاق اومده بودم.قیمتای شما چطورن؟
و با حرفی ک زد خیلی خوشحال شدم،میتونستم چند شبیو اینجا بمونم تا بعدا دنبال یه جای بهتری باشم.ازون خانم پرسیدم
-آجوما؟چرا این اطراف کسی پیداش نیست؟
^مگه نشنیدی؟میگن اینجا نفرین شدس
خب من اصلا اعتقادی به این چیزا نداشتم پس شونه ای بالا انداختم و ازش پرسیدم برا چهار شب چقدر میشه و بعد از اینکه بهترین اتاقو دیدم و رزرو کردم به سمت ماشینم رفتم ولی وقتی داشتم وسایلمو برمیداشتم دیدم باستر نیستش.همینطوری داشتم با ترس دنبالش میگشتم و به اطراف نگاه میکردم که چشمم به کف ماشین افتاد و دیدم همونجاست و خابش برده.
نفس راحتی کشیدم و بعد چمدونهامو برداشتم و با باستر به سمت داخل آپارتمان حرکت کردم.به محض رسیدنم با همون لباسا خودمو روی تخت پرت کردم و نفس عمیقی گرفتم و با فشار بیرون دادمش.
امروز خیلی خسته شده بودم برای همین حال هیچیو نداشتم.باستر رو هم روی تخت گذاشتم و بعد یا نق نق و غر زدندی زیر لبی بلند شدم و بعد به سمت حموم رفتم و یه دوش ۱۰ مینیرفتم و اومدم موهامو خشک کردم و بعد از پوشیدن لباسام(اسلاید بعدی)با خستگی به سمت چمدونام رفتم و وسایلمو چیدم توی کمد.انقد اون کار کوتاه برام طول کشید که فک میکردم از صبح دیروز دارم کار میکنم.
بعد از اتمام کارم نفس راحتی کشیدم و بعد با تلو تلو به سمت تخت رفتم و پرت شدم روش که به سه نکشیده خوابم برد ولی وقتی بیدار شدم . . .
شرایط آپ پارت بعدی
²⁵ تا لایک
¹⁵ تا کامنت
#کیوت#خفن#گنگ#مود#پروف#آرمی#بی_تی_اس#لش#تئوری#شاین#لایت#مکنه#موچی#وی#نامجون#جین#شوگا#جیهوپ#جیمین#تهیونگ#جونگ_کوک#بلک_پینک#رزی#لیسا#جنی#جیسو#ایتیزی#اکسو#کرانچ#موکبانگ#کره#کیدراما#کیپاپ#مشکی#غمگین#تنها#فیک_بی_تی_اس#فیکشن#جونگ_کوک#فیک#تهیونگ#کیدراما#کیپاپ#مافیایی#خفن#شکنجه#کلیپ#کرانچ#کیوت#سیدراما#عاشقانه#بامزه#بی_تی_اس#بلک_پینگ#اکسو#ایتیزی#بلک_پینک#آزادی#موکبانگ#کره#باحال#بی_تی_اس#آنباکسینگ#فوداسمر#اسلایم#دی_او#نامجون#جین#شوگا#جی_هوب#جیمین#عاشقانه#عشق#جان_فدا#نیکا_ساکرمی#مهسا_امینی#مادر#تنهایی#افسردگی#غمگین#شاد#اسلوموشن#کارما#سپهر_خلسه#رضا_پیشرو#امیر_تتلو
Part ⁵
وارد آپارتمان شدم که با یجای خالی که فقط یه خانم مسن سال توش بود رو به رو شدم.تعجب زده به اطراف خیره شده بودم که صداشو شنیدم
^دخترم چیزی این ورا میخای؟
-عاممم.برای یه اتاق اومده بودم.قیمتای شما چطورن؟
و با حرفی ک زد خیلی خوشحال شدم،میتونستم چند شبیو اینجا بمونم تا بعدا دنبال یه جای بهتری باشم.ازون خانم پرسیدم
-آجوما؟چرا این اطراف کسی پیداش نیست؟
^مگه نشنیدی؟میگن اینجا نفرین شدس
خب من اصلا اعتقادی به این چیزا نداشتم پس شونه ای بالا انداختم و ازش پرسیدم برا چهار شب چقدر میشه و بعد از اینکه بهترین اتاقو دیدم و رزرو کردم به سمت ماشینم رفتم ولی وقتی داشتم وسایلمو برمیداشتم دیدم باستر نیستش.همینطوری داشتم با ترس دنبالش میگشتم و به اطراف نگاه میکردم که چشمم به کف ماشین افتاد و دیدم همونجاست و خابش برده.
نفس راحتی کشیدم و بعد چمدونهامو برداشتم و با باستر به سمت داخل آپارتمان حرکت کردم.به محض رسیدنم با همون لباسا خودمو روی تخت پرت کردم و نفس عمیقی گرفتم و با فشار بیرون دادمش.
امروز خیلی خسته شده بودم برای همین حال هیچیو نداشتم.باستر رو هم روی تخت گذاشتم و بعد یا نق نق و غر زدندی زیر لبی بلند شدم و بعد به سمت حموم رفتم و یه دوش ۱۰ مینیرفتم و اومدم موهامو خشک کردم و بعد از پوشیدن لباسام(اسلاید بعدی)با خستگی به سمت چمدونام رفتم و وسایلمو چیدم توی کمد.انقد اون کار کوتاه برام طول کشید که فک میکردم از صبح دیروز دارم کار میکنم.
بعد از اتمام کارم نفس راحتی کشیدم و بعد با تلو تلو به سمت تخت رفتم و پرت شدم روش که به سه نکشیده خوابم برد ولی وقتی بیدار شدم . . .
شرایط آپ پارت بعدی
²⁵ تا لایک
¹⁵ تا کامنت
#کیوت#خفن#گنگ#مود#پروف#آرمی#بی_تی_اس#لش#تئوری#شاین#لایت#مکنه#موچی#وی#نامجون#جین#شوگا#جیهوپ#جیمین#تهیونگ#جونگ_کوک#بلک_پینک#رزی#لیسا#جنی#جیسو#ایتیزی#اکسو#کرانچ#موکبانگ#کره#کیدراما#کیپاپ#مشکی#غمگین#تنها#فیک_بی_تی_اس#فیکشن#جونگ_کوک#فیک#تهیونگ#کیدراما#کیپاپ#مافیایی#خفن#شکنجه#کلیپ#کرانچ#کیوت#سیدراما#عاشقانه#بامزه#بی_تی_اس#بلک_پینگ#اکسو#ایتیزی#بلک_پینک#آزادی#موکبانگ#کره#باحال#بی_تی_اس#آنباکسینگ#فوداسمر#اسلایم#دی_او#نامجون#جین#شوگا#جی_هوب#جیمین#عاشقانه#عشق#جان_فدا#نیکا_ساکرمی#مهسا_امینی#مادر#تنهایی#افسردگی#غمگین#شاد#اسلوموشن#کارما#سپهر_خلسه#رضا_پیشرو#امیر_تتلو
۱۹.۷k
۱۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.