پارت 45فیک اجبار
پارت ۴۷
♒فیک اجبار♒
پاریس خیلی بزرگه پیدا کردنش خیلی سخته.....باید با سوجین تماس بگیرم....فک کنم اون بتونه کمک کنه........
+سوجین ....باید راجب یچیز مهم باهات حرف بزنم
×سلام هیونگ...بگو میشنوم
+میخوام یکی رو تو پاریس پیدا کنم....
×اوووم...خب..شمارشو داری؟؟؟؟
+دارم...ولی...ولی نمیدونم هنوز همونه شمارش یا نه.....
×باشه تو شمارشو بفرست من سعی میکنم پیداش کنم
+سوجین.....
×بله هیونگ
+خی....خیلی واسم مهمه....پیداش کن لطفا
×تمکم تلاشمو میکنم.......
+ممنون..............
وسیله هامو جمعکردم و به وکیل سپردم کارای شکایت از جی وونگ رو شروع کنه با مدرکایی که ازش داشتم راحت میتونستم ازش خلاص شم......نمیخواستم باهاش چشم تو چشمشم چون امکان نداشت زنده بزارمش پس بهتر بود که وکیل بهش رسیدگی میکرد..............
×الو میسووو
+بله ارباب
×ارباب نههههه...تک چرا به من میگی ارباب؟؟؟؟(پارت ۴۴رو بخونین اگه یادتون نمیاد کیه)
+چون شما ارباب من هستین..........
×اووففف ...دو سه تا از پرونده های شرکت رو میزه اونا رو واسم بیار.....
+چشم ارباب
×دردددددد(😂😂😂)
■■■■■■■■■■■■■■■■
۸ساعت بعد(جونگکوک در پاریس)
از سوجین خواهش کردمکه با من بیاد پاریس...اونم قبول کرد...اینجا سعی میکرد لونا رو پیدا کنه.......تا اون موقعه باید فکر کنم وقتی دیدمش بهش چی بگم....امیدوارم منو ببخشه...........
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
صبح روز بعد■
×سوجین...چی شد؟؟؟پیدا کردی؟؟؟؟؟
+اوووم خب یه آدرسی پسدا کردم ولی.....
×ولی چی؟؟؟؟؟؟
+خب اینجوری که این نشون...تو بار کار میکنه.....
×چی.....چی؟؟؟؟
+اینجا یه بار قدمی و کوچیکه......گوشیش که این ادرسو نشون میده.....
×خب...خب بریم دیگ......
+باشه بریم...فقط جونگ کوک
×بله؟؟؟؟؟؟
+اینجا شبیه سئول نیست که همه بشناست هرچیو میخوای داغون کنی.....خیلی محترمانه لونا رو بیار تو ماشین باهاش حرف بزن......
×باشه.......
باورم نمیشه تو بار کار میکنه.........چه.....چجوری اخههه....دارم روانی میشممممم
#Milla
#FICEJBAR
♒فیک اجبار♒
پاریس خیلی بزرگه پیدا کردنش خیلی سخته.....باید با سوجین تماس بگیرم....فک کنم اون بتونه کمک کنه........
+سوجین ....باید راجب یچیز مهم باهات حرف بزنم
×سلام هیونگ...بگو میشنوم
+میخوام یکی رو تو پاریس پیدا کنم....
×اوووم...خب..شمارشو داری؟؟؟؟
+دارم...ولی...ولی نمیدونم هنوز همونه شمارش یا نه.....
×باشه تو شمارشو بفرست من سعی میکنم پیداش کنم
+سوجین.....
×بله هیونگ
+خی....خیلی واسم مهمه....پیداش کن لطفا
×تمکم تلاشمو میکنم.......
+ممنون..............
وسیله هامو جمعکردم و به وکیل سپردم کارای شکایت از جی وونگ رو شروع کنه با مدرکایی که ازش داشتم راحت میتونستم ازش خلاص شم......نمیخواستم باهاش چشم تو چشمشم چون امکان نداشت زنده بزارمش پس بهتر بود که وکیل بهش رسیدگی میکرد..............
×الو میسووو
+بله ارباب
×ارباب نههههه...تک چرا به من میگی ارباب؟؟؟؟(پارت ۴۴رو بخونین اگه یادتون نمیاد کیه)
+چون شما ارباب من هستین..........
×اووففف ...دو سه تا از پرونده های شرکت رو میزه اونا رو واسم بیار.....
+چشم ارباب
×دردددددد(😂😂😂)
■■■■■■■■■■■■■■■■
۸ساعت بعد(جونگکوک در پاریس)
از سوجین خواهش کردمکه با من بیاد پاریس...اونم قبول کرد...اینجا سعی میکرد لونا رو پیدا کنه.......تا اون موقعه باید فکر کنم وقتی دیدمش بهش چی بگم....امیدوارم منو ببخشه...........
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
صبح روز بعد■
×سوجین...چی شد؟؟؟پیدا کردی؟؟؟؟؟
+اوووم خب یه آدرسی پسدا کردم ولی.....
×ولی چی؟؟؟؟؟؟
+خب اینجوری که این نشون...تو بار کار میکنه.....
×چی.....چی؟؟؟؟
+اینجا یه بار قدمی و کوچیکه......گوشیش که این ادرسو نشون میده.....
×خب...خب بریم دیگ......
+باشه بریم...فقط جونگ کوک
×بله؟؟؟؟؟؟
+اینجا شبیه سئول نیست که همه بشناست هرچیو میخوای داغون کنی.....خیلی محترمانه لونا رو بیار تو ماشین باهاش حرف بزن......
×باشه.......
باورم نمیشه تو بار کار میکنه.........چه.....چجوری اخههه....دارم روانی میشممممم
#Milla
#FICEJBAR
۳۲.۷k
۰۴ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.