ادامه ی پارت چهارم اتوسا
پاشدم که برم اما با دیدن دوتا دست محکم که دورم قفلن جیغ خفه ای کشیدم که خودمم صدلشو نشنیدم
اههه شانس ندارن
همون که داشتم با دستاش کلنجار می رفتم متوجه شدم که با لبخند بهم نگاه میکنه وقتی نگاه خیریه منو دید بوسه ای رو لبام زد
وااااااا
این همون خان زاده ست که همه ازش می ترسن با تعجب نگاهش کردم که گفت
اریان: اتوسا درد داری؟
با این حرفش تعجبم هزار برابر شد منو با اسم صدا کرد؟
این ی شب چیکارش کرد؟
سری تکون دادم که درو زدن
خدمتکار بود
خر (مخفف خدمتکار): ارباب، خانم خانم بزرگ ازم خواستن که برای خانم گوشت تازه با کمی قرص شکم درد بیارم
اریان: بیا تو
یعنی ادم تو ی ثانیه چطوری 180 درجه تقییر میکنه تازه لحنش گرم و صمیمی بود الان چرا خشک سرد و خشنه؟
خدمتکار امد داخل غذاها رو به دستور اریان (تازه پنج ساعت میگفتم نباید بهش بگم اریان اما اگه بگم خان زاده با محمد اون یکی خان زاده اشتباهش می گیرم ) روی میز گذاشت و رفت
اریان: میخوای اول غذا بخوری یا حموم؟
اههه شانس ندارن
همون که داشتم با دستاش کلنجار می رفتم متوجه شدم که با لبخند بهم نگاه میکنه وقتی نگاه خیریه منو دید بوسه ای رو لبام زد
وااااااا
این همون خان زاده ست که همه ازش می ترسن با تعجب نگاهش کردم که گفت
اریان: اتوسا درد داری؟
با این حرفش تعجبم هزار برابر شد منو با اسم صدا کرد؟
این ی شب چیکارش کرد؟
سری تکون دادم که درو زدن
خدمتکار بود
خر (مخفف خدمتکار): ارباب، خانم خانم بزرگ ازم خواستن که برای خانم گوشت تازه با کمی قرص شکم درد بیارم
اریان: بیا تو
یعنی ادم تو ی ثانیه چطوری 180 درجه تقییر میکنه تازه لحنش گرم و صمیمی بود الان چرا خشک سرد و خشنه؟
خدمتکار امد داخل غذاها رو به دستور اریان (تازه پنج ساعت میگفتم نباید بهش بگم اریان اما اگه بگم خان زاده با محمد اون یکی خان زاده اشتباهش می گیرم ) روی میز گذاشت و رفت
اریان: میخوای اول غذا بخوری یا حموم؟
۲.۰k
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.