مثلث عشقی
اما: بچه ها، تو دستای سوزومه دوتا کُلت هس
کاکوچو: ایزانا، مایکی، اسلحه هاتون کو؟
*مایکی و ایزانا جیب و ایناشونو گشتن*
مایکی/ایزانا: نیست!!
کاکوچو: لعنتی!
*تو حیاط عمارت*
*گرگا تونستن نصف شون رو بیهوش کنن و سوزومه با اسلحه حمله کرد و آلفا و کورو کنارس بودن*
تاکئومی: کم کم دارم خودم میریزم برگام میمونه
ران: منم یه چیزی تو همون مایه هام
*سوزومه تونست همشونو بیهوش کنه*
سوزومه: آلفا، یه طناب بیار لطفا، بقیه ی گله و کورو هم اینارو یجا بیارین
*آلفا یه طناب پیدا کرد و سوزومه همشونو بست*
*رئیس مافیای دشمن بهوش اومد، بقیشونم نیمه هوشیار بودن*
رئیس مافیای دشمن: میکشمت..... زنیکه ی...... عوضی..... فــــ*ــــاحـــــ*ــــــشـــــه
سوزومه: با من بودی؟
رئیس مافیای دشمن: کسی جز تو اینجاست؟
*مایکی و ایزانا میخواستن برن جرش بدن اما کاکوچو و سانزو به زور گرفتنشون*
سوزومه:*خنده ی عصبی*
*و بعدش محکم کُلت رو زد تو کله ی یارو*
سوزومه: کسی دیگه باهاش موافقه؟
*همه از ترس سرشونو به نشونه ی منفی تکون دادن*
مایکی: آخیش، خوبش کرد
ایزانا: ای کاش محکمتر میزد میمرد مردک
میکائلا اومد نشست رو سر رئیس مافیای دشمن
سوزومه: مواظبشون باشین، من میرم تو
*سوزومه رفت داخل عمارت*
سوزومه: ببخشید آقایون و خانوما، میشه بگید من با اونا که تو حیاطن چیکار کنم؟
*دخترا سریعتر رفتن پایین و سوزومه رو بغل کردن*
یوزوها: دیوونه فکر کردی اگه اتفاقی برات می افتاد
اما: مغز خر خوردی، این همه پسر اینجاس، تو میری باهاشون میجنگی، خر
سنجو: پس این گوریلا اینجا چی میگننن؟؟؟
*ایزانا و مایکی هم سریع رفتن پایین*
ایزانا: ملکم خوبی؟
مایکی: ببخشید عسلم که این اتفاق افتا
*و بغلش کردن*
باجی: کفوثتا این رمانتیک بازیتونو جمع کنین نصف جمع اینجا سینگله
ران: دس رو دلم نذار که خون هس
کازو: اه اه اه، چندش جمع کن بابا
☆پایان پارت 2۱☆
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
ادمین: سلام بر نفت ها و فسیل ها، ببخشید پارت نداده بود، یکم درگیر بودم، نتونستم پارت بدم، گومن، حالا بیاین اینم پارتتت، لذت ببرید، و یه چیز دیگه، به پیر، به پیغمبر، سوزومه همون ا/ت اس، تصور کنین اسمتون سوزومه هست، منو کشتین
کاکوچو: ایزانا، مایکی، اسلحه هاتون کو؟
*مایکی و ایزانا جیب و ایناشونو گشتن*
مایکی/ایزانا: نیست!!
کاکوچو: لعنتی!
*تو حیاط عمارت*
*گرگا تونستن نصف شون رو بیهوش کنن و سوزومه با اسلحه حمله کرد و آلفا و کورو کنارس بودن*
تاکئومی: کم کم دارم خودم میریزم برگام میمونه
ران: منم یه چیزی تو همون مایه هام
*سوزومه تونست همشونو بیهوش کنه*
سوزومه: آلفا، یه طناب بیار لطفا، بقیه ی گله و کورو هم اینارو یجا بیارین
*آلفا یه طناب پیدا کرد و سوزومه همشونو بست*
*رئیس مافیای دشمن بهوش اومد، بقیشونم نیمه هوشیار بودن*
رئیس مافیای دشمن: میکشمت..... زنیکه ی...... عوضی..... فــــ*ــــاحـــــ*ــــــشـــــه
سوزومه: با من بودی؟
رئیس مافیای دشمن: کسی جز تو اینجاست؟
*مایکی و ایزانا میخواستن برن جرش بدن اما کاکوچو و سانزو به زور گرفتنشون*
سوزومه:*خنده ی عصبی*
*و بعدش محکم کُلت رو زد تو کله ی یارو*
سوزومه: کسی دیگه باهاش موافقه؟
*همه از ترس سرشونو به نشونه ی منفی تکون دادن*
مایکی: آخیش، خوبش کرد
ایزانا: ای کاش محکمتر میزد میمرد مردک
میکائلا اومد نشست رو سر رئیس مافیای دشمن
سوزومه: مواظبشون باشین، من میرم تو
*سوزومه رفت داخل عمارت*
سوزومه: ببخشید آقایون و خانوما، میشه بگید من با اونا که تو حیاطن چیکار کنم؟
*دخترا سریعتر رفتن پایین و سوزومه رو بغل کردن*
یوزوها: دیوونه فکر کردی اگه اتفاقی برات می افتاد
اما: مغز خر خوردی، این همه پسر اینجاس، تو میری باهاشون میجنگی، خر
سنجو: پس این گوریلا اینجا چی میگننن؟؟؟
*ایزانا و مایکی هم سریع رفتن پایین*
ایزانا: ملکم خوبی؟
مایکی: ببخشید عسلم که این اتفاق افتا
*و بغلش کردن*
باجی: کفوثتا این رمانتیک بازیتونو جمع کنین نصف جمع اینجا سینگله
ران: دس رو دلم نذار که خون هس
کازو: اه اه اه، چندش جمع کن بابا
☆پایان پارت 2۱☆
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
ادمین: سلام بر نفت ها و فسیل ها، ببخشید پارت نداده بود، یکم درگیر بودم، نتونستم پارت بدم، گومن، حالا بیاین اینم پارتتت، لذت ببرید، و یه چیز دیگه، به پیر، به پیغمبر، سوزومه همون ا/ت اس، تصور کنین اسمتون سوزومه هست، منو کشتین
۹.۱k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.