پارت ۶
بعد اینکه شنبه امتحانای اصلیم شروع ولی به درک حال خوندن ندارم اومدم
کجا بودیم🧐
من نمیدونم حالا یه چی مینویسم
هنتایم که داره دیگه باید میدونتسد ولی من نوشتم😒 (ادمین: تو یکی زر اضافی نزن
بعد اینکه اون علامت روی گردن سوناکو ایجاد شد سوناکو
از خون خوردن دست کشید (درباره علامت نمیدونه ها)
ولی وانیتاس دست بردار نبود
اون سریع تر مک میزد
وانیتاس(تو ذهنشم همون علامتس دیگه نمیگم):•خیلی لذت بخشه نمیخوام دست بکشم خونش عالی•
سوناکو: ل.لط.فاً بس کن.ید (با گریه و نکالت)
اما وانیتاس همچنان در حال لذت بردن از خونه اونه
یه دفعه وانیتاس کلشو دوستانت میاره عقب و نفس نفس زنان میگه:حالا که تو برای منی پس عجله ای نیست
میتونم هر موقع که دلم خواست از خونت بنوشم
و یه لبخند پهن میزنه
سوکونا : منظورت چیه
وانیتاس از روش بلند میشه و به آیینه اشاره میکنه
وانیتاس:خودت برو ببین
سوناکو میدوعه سمته اینه و وقتی اون علامت آبی رنگو روی گردنش میبینه میوفته زمین (راستی عکس علامتو پارت بعد میزارم)
سوناکو:امکان نداره نه حتما این شوخیه نه
وانیتاس:نه شوخی نیست تو از الان به بعد معشوقه خونینه¹منی
و این بدون که تو در باره این رضایت کامل داشتی
کجا بودیم🧐
من نمیدونم حالا یه چی مینویسم
هنتایم که داره دیگه باید میدونتسد ولی من نوشتم😒 (ادمین: تو یکی زر اضافی نزن
بعد اینکه اون علامت روی گردن سوناکو ایجاد شد سوناکو
از خون خوردن دست کشید (درباره علامت نمیدونه ها)
ولی وانیتاس دست بردار نبود
اون سریع تر مک میزد
وانیتاس(تو ذهنشم همون علامتس دیگه نمیگم):•خیلی لذت بخشه نمیخوام دست بکشم خونش عالی•
سوناکو: ل.لط.فاً بس کن.ید (با گریه و نکالت)
اما وانیتاس همچنان در حال لذت بردن از خونه اونه
یه دفعه وانیتاس کلشو دوستانت میاره عقب و نفس نفس زنان میگه:حالا که تو برای منی پس عجله ای نیست
میتونم هر موقع که دلم خواست از خونت بنوشم
و یه لبخند پهن میزنه
سوکونا : منظورت چیه
وانیتاس از روش بلند میشه و به آیینه اشاره میکنه
وانیتاس:خودت برو ببین
سوناکو میدوعه سمته اینه و وقتی اون علامت آبی رنگو روی گردنش میبینه میوفته زمین (راستی عکس علامتو پارت بعد میزارم)
سوناکو:امکان نداره نه حتما این شوخیه نه
وانیتاس:نه شوخی نیست تو از الان به بعد معشوقه خونینه¹منی
و این بدون که تو در باره این رضایت کامل داشتی
۷۹۳
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.