꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part 22
(از زبان یونا)
دیدم جیمین روی صندلی نشسته
یونا : خب وقتی انقدر خوابت میاد برو بخواب چرا بیدار شدی؟
جیمین : خب می خوام شما، رو برسونم دیگه
یونا : لازم نیست یه اقایی انقدر عاشق این ا/ت ما شده که اجازه نمیده تنها بره و حتی قراره با ما هم بیاد
جیمین : جونگ کوک؟
یونا : اره تو هم برو بخواب
( چند دقیقه بعد)
قرار بود جونگ کوک بیاد دمبالم از اونجا بریم دمبال ا/ت ولی نیومد تاکسی گرفتم و تو راه بیمارستان بودیم که تصمیم گرفتم به جونگ کوک زنگ زنم
⚊⚊⚊⚊مکالمه جونگ کوک و یونا ⚊⚊⚊⚊
یونا :سلام
جونگ کوک : سلام ( خمار)
یونا : به پس تو هم که خوابی مرسی که امدی دنبالم که بریم پیش ا/ت
جونگ کوک : وای یادم رفت
حالا اشکال نداره من تو راه بیمارستانم بیا بیمارستان دنبالمون
جونگ کوک : الان میام
⚊⚊⚊⚊⚊⚊⚊⚊پایان مکالمه ⚊⚊⚊⚊⚊⚊⚊
رفتم کارای ترخیص ا/ت رو کردم
و رفتم توی اتاق ا/ت
( از زبان ا/ت)
منتظر بودم جونگ کوک و یونا بودم که بیان دمبالم
هنوزم داشتم به جونگ کوک فکر می کردم
همون طوری توی فکر بودم که دیدم یکی در زد
ا/ت : بیا تو
یونا : سلاممممممم
ا/ت : سلام جونگ کوک کجاست
یونا : در تخت نازنینش حالا باید منتظرش باشیم تا بیاد
ا/ت : اوم باشه
یونا : معلومه تو هم جونگ کوک رو می خوایا
ا/ت : ههههههههههه یوناااااآاا
یونا : باشه باشه 🤣🤣🤣
حمایت......؟ 💜
شرطا
۱۵ لایک
۵ تا کامنت
تل پارت بعدی بایییی👋🏻👋🏻👋🏻👋🏻👋🏻
Part 22
(از زبان یونا)
دیدم جیمین روی صندلی نشسته
یونا : خب وقتی انقدر خوابت میاد برو بخواب چرا بیدار شدی؟
جیمین : خب می خوام شما، رو برسونم دیگه
یونا : لازم نیست یه اقایی انقدر عاشق این ا/ت ما شده که اجازه نمیده تنها بره و حتی قراره با ما هم بیاد
جیمین : جونگ کوک؟
یونا : اره تو هم برو بخواب
( چند دقیقه بعد)
قرار بود جونگ کوک بیاد دمبالم از اونجا بریم دمبال ا/ت ولی نیومد تاکسی گرفتم و تو راه بیمارستان بودیم که تصمیم گرفتم به جونگ کوک زنگ زنم
⚊⚊⚊⚊مکالمه جونگ کوک و یونا ⚊⚊⚊⚊
یونا :سلام
جونگ کوک : سلام ( خمار)
یونا : به پس تو هم که خوابی مرسی که امدی دنبالم که بریم پیش ا/ت
جونگ کوک : وای یادم رفت
حالا اشکال نداره من تو راه بیمارستانم بیا بیمارستان دنبالمون
جونگ کوک : الان میام
⚊⚊⚊⚊⚊⚊⚊⚊پایان مکالمه ⚊⚊⚊⚊⚊⚊⚊
رفتم کارای ترخیص ا/ت رو کردم
و رفتم توی اتاق ا/ت
( از زبان ا/ت)
منتظر بودم جونگ کوک و یونا بودم که بیان دمبالم
هنوزم داشتم به جونگ کوک فکر می کردم
همون طوری توی فکر بودم که دیدم یکی در زد
ا/ت : بیا تو
یونا : سلاممممممم
ا/ت : سلام جونگ کوک کجاست
یونا : در تخت نازنینش حالا باید منتظرش باشیم تا بیاد
ا/ت : اوم باشه
یونا : معلومه تو هم جونگ کوک رو می خوایا
ا/ت : ههههههههههه یوناااااآاا
یونا : باشه باشه 🤣🤣🤣
حمایت......؟ 💜
شرطا
۱۵ لایک
۵ تا کامنت
تل پارت بعدی بایییی👋🏻👋🏻👋🏻👋🏻👋🏻
۵۹.۶k
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.