تتو آرتیست من🫀🖤p6

ویو تهیونگ
رفتم داخل ون رو دیدم که دیدم بله خانم اینجا خوابیده زنگ زدم به بچه ها گفتم اینجاست و نترسن غرق دیدنش شدم خیلی زیبا خوابیده بود که یهو بیدار شد گفت: اینجا چیکار میکنی کفتم: می سان خانم شما میاید میخوابید به ما خبر نمیدی همین میشه کلی نگرانت شدم.. شدن... شدیم دیدم داره میخنده گفتم: چرا میخندی گفت: خیلی کیوت ماسمالی میکنی با این حرفش قلبم نزد گفتم: خب بریم بیرون می سان: اره بریم، فقط تهیونگ من خیلی گشنمه تهیونگ: منم خیلی گشنمه بزار ببینم اینجا چیزی داریم برای خوردن جیسو: ما اومدیم تهیونگ: خوش اومدین جی هوپ خوراکی چیزی نداریم من و میسان گشنمونه جی هوپ: چرا دااخل اون یخچال به تعداد ساندویچ اماده هست تهیونگ: مرسی همه میخورین؟ همه: اره (در حال پخش کردن ساندویچ) سوجون: دستت درد نکنه خیلی خوشمزست جیسو: کی میرسیم جونگ کوک: 4ساعت دیگه همه: نههه می سان: میگم غذا رو خوردیم راه بیوفتیم جی هوپ: اره بهتره راه بیوفتیم (3ساعت بعد) جیسو خیلی اروم: سوجون سوجون سوجون: بله جیسو: تهیونگ و می سان رو نگاه کن چقدر کیوتن سوجون: وای فکر نمیکردم یروز می سان سرش رو بزاره رو شونه یه پسر جونگ کوک: اونجا چخبره جیسو: 🤫جونگ کوک: چیه سوجون: تهیونگ و میسان خوابن جونگ کوک: اخی جی هوپ: بچه ها اگر خسته این وایسیم