ادامه......
ادامه......
.
.
.
ا/.ت: چی شد؟!
تهیونگ : من گشنمه
ا/ت : چی برات درست کنم
از اتاق بیرون رفت که تو هم دنبالش رفتی
ا/ت : یا تهیونگااا
ا/ت : تو منو مسخره کردی ؟!
رفت داخل اشپز خونه!
داشت زیر لب اهنگی میخوند
ا/ت : یا تهیونگااا
با شنیدن طرز لحظه اهنگشو با خنده خوند
ا/ت : یا کیم تهیونگ
دوباره شروع کرد به خوندن
رفتی جلوش وایسادی
دستتو گذاشتی روی دهنش
ولی بازم به خوندن ادامه داد
فشار دستتو کمتر کردیا/ت : تهیونگا میشه بس کنی؟!
با حرفت وایساد و بهت زول زد
از کنارت رد شد و بعد به طرف ظرف شکلات رفت و یک دونه ازش برداشت و خورد
ا/ت : تهیونگا حسود نباش
ا/ت : اوپای سکسی من
تهیونگ : من مثل همیشه سکسی بودم . انگار یادت رفته!
تهیونگ : و ....... تو اینو به.......
با گذاشتن لبات روی لباش حرفشو خورد
دستشو دور کمرت حلقه کرد و خودشو بهت نزدیک کرددستتو گذاشتی پشت گردنش
که بوسه هاش رو عمیق تر کرد
بلندت کرد و تو رو روی میز نهار خوری گذاشت و بهت زد بهت و زبونشو کشید روی لبات
خجالت کشیدی و سرتو انداختی پایین
به خاطر کیوت بودنت اروم خندید
دوباره شروع به بوسیدنت کرد
لباستو کمی بالا زد
تا خواست دستاشو برسونه به بدنت که
با صدای رنگ گوشی ازت جدا شد
هوای کشید و از جیبش گوشیو برداشت
تهیونگ : الو؟!
جیمین : سلام تهیونگ ما پایین منتظرتیم
گوشی رو قطع کرد و بهت خیره شد
تهیونگ : خیلی بد موقع زنگ زد
تهیونگ : زود بر می کردم باشه؟
و سرت به به معنی اره تکون دادی
.
.
.
پایان
.
احساس می کردم به جیمین بیشتر میومد فیکه
.
و باز هم برای اینکه بد نوشتم معذرت می خوام
.
.
.
ا/.ت: چی شد؟!
تهیونگ : من گشنمه
ا/ت : چی برات درست کنم
از اتاق بیرون رفت که تو هم دنبالش رفتی
ا/ت : یا تهیونگااا
ا/ت : تو منو مسخره کردی ؟!
رفت داخل اشپز خونه!
داشت زیر لب اهنگی میخوند
ا/ت : یا تهیونگااا
با شنیدن طرز لحظه اهنگشو با خنده خوند
ا/ت : یا کیم تهیونگ
دوباره شروع کرد به خوندن
رفتی جلوش وایسادی
دستتو گذاشتی روی دهنش
ولی بازم به خوندن ادامه داد
فشار دستتو کمتر کردیا/ت : تهیونگا میشه بس کنی؟!
با حرفت وایساد و بهت زول زد
از کنارت رد شد و بعد به طرف ظرف شکلات رفت و یک دونه ازش برداشت و خورد
ا/ت : تهیونگا حسود نباش
ا/ت : اوپای سکسی من
تهیونگ : من مثل همیشه سکسی بودم . انگار یادت رفته!
تهیونگ : و ....... تو اینو به.......
با گذاشتن لبات روی لباش حرفشو خورد
دستشو دور کمرت حلقه کرد و خودشو بهت نزدیک کرددستتو گذاشتی پشت گردنش
که بوسه هاش رو عمیق تر کرد
بلندت کرد و تو رو روی میز نهار خوری گذاشت و بهت زد بهت و زبونشو کشید روی لبات
خجالت کشیدی و سرتو انداختی پایین
به خاطر کیوت بودنت اروم خندید
دوباره شروع به بوسیدنت کرد
لباستو کمی بالا زد
تا خواست دستاشو برسونه به بدنت که
با صدای رنگ گوشی ازت جدا شد
هوای کشید و از جیبش گوشیو برداشت
تهیونگ : الو؟!
جیمین : سلام تهیونگ ما پایین منتظرتیم
گوشی رو قطع کرد و بهت خیره شد
تهیونگ : خیلی بد موقع زنگ زد
تهیونگ : زود بر می کردم باشه؟
و سرت به به معنی اره تکون دادی
.
.
.
پایان
.
احساس می کردم به جیمین بیشتر میومد فیکه
.
و باز هم برای اینکه بد نوشتم معذرت می خوام
۲۴.۴k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.