مدرسه پر دردسر❄🌚
مدرسه پر دردسر❄🌚
نازنین: تو نبودی با جیمین خب
فلش بک
نازنین: سانا بریممم؟؟
سانا: آره آره بریم
نازنین: رفتم بار چون ا/ت نبود پس با سانا رفتم رسیدیم به بار پیاده شدیم وقتی واردش شدیم صدای اهنگ زیاد بود بوی الکل و سیگار مخلوط شده بود و خب توی اون صدا بازم صداهای ناله می اومد حتی بوی سیگاری و تریاک هم می اومد رفتیم روی صندلی های ک بغل میز اصلی بودن ی پسر اومد و دوتا وتکا سفارش دادیم اومد جلوی ما شروع کردم مخلوط کردم وتکا و چیزای دیگه کارای باحال انجام میداد آخرش با ی ضربه گذاشت جلومون
سانا: واو عالی بود
پسره: خواهش میکنم لیدی نوش جان
نازنین: لیوان رو گرفتم برگشتم داشتم همه رو نگاه میکردم ک چشمم خورد به جیمین داشت با ی لیوان مشروب منو نگاه میکرد با حالت خمار منو نگاه میکردم به خودم نگرفتم و برگشتم ک دیدم سانا نیست
هااا سانا سانا کجایی
سانا: ی پسره به شدت جذاب بهم پیشنهاد رقص داد منم قبول کردم مست نبودم پس حواسم بود شروع کردن باهاش رقصیدن
جیمین: رفتم پشت گوشش به بشکن زدم ک برگشت از این ور زدم رو شونش ک سرش این وری چرخوند خندیدم و نشستم روی صندلی بغلش
خب خب اینجا جای جوجو هایی مثل تو نیست
نازنین:هوم مطمئنی؟؟
جیمین: آره اینجا به درد کسایی مثل تو و اون دوست جوجوت نمیخوره خطرناکه لیدی
صندلیم رو کشیدم سمتش دوتا صندلی ها بهم چفت شده بودن
نازنین: فک نکنم منو شناخته باشی همه منو اینجا میشناسن میخوای ببینی؟؟
جیمین: هوم بدمم نمیاد
نازنین: پاشدم رفتم وسط تا منو دید دیجیش آهنگش رو عوض کرد همه نورها قرمز شد و من با لباس مشکی ک پوشیده بودم اون وسط میدرخشیدم شروع کردم رقص س.کسی میرفتم ک همه جیغ میزدن و دست میزدن بالاخره رقصم تموم شد ایستادم جیمین رو نگاه میکردم که هم خمار و هم عصبی نگام میکرد رفتم پیشش
گفتم ک اینجا جای کسایی مثل منه نه تو
جیمین: دستش رو گرفتم بردمش بیرون از بار
نازنین: دستم رو ول کن احمق
.
جیمین: میدونی این کارا چیه بی شک همه پسراش تحریک شدن اگه بیا بگیرن ببرتت چی نمیفهمییی؟؟؟
نازنین: به تو چهههع ها به تو چهههه
جیمین: دستش رو گرفتم بردمش توی ماشین رفتم سمت خونشون
نازنین: تو خونه مارو از کجا بلدی
جیمین: چیزی نگفتم ک خودش پیاده شد
پایان فلش بک
نفس: اووو قضیه جدیه
نازنین: ها
پارت بیست یک🌚❄
نازنین: تو نبودی با جیمین خب
فلش بک
نازنین: سانا بریممم؟؟
سانا: آره آره بریم
نازنین: رفتم بار چون ا/ت نبود پس با سانا رفتم رسیدیم به بار پیاده شدیم وقتی واردش شدیم صدای اهنگ زیاد بود بوی الکل و سیگار مخلوط شده بود و خب توی اون صدا بازم صداهای ناله می اومد حتی بوی سیگاری و تریاک هم می اومد رفتیم روی صندلی های ک بغل میز اصلی بودن ی پسر اومد و دوتا وتکا سفارش دادیم اومد جلوی ما شروع کردم مخلوط کردم وتکا و چیزای دیگه کارای باحال انجام میداد آخرش با ی ضربه گذاشت جلومون
سانا: واو عالی بود
پسره: خواهش میکنم لیدی نوش جان
نازنین: لیوان رو گرفتم برگشتم داشتم همه رو نگاه میکردم ک چشمم خورد به جیمین داشت با ی لیوان مشروب منو نگاه میکرد با حالت خمار منو نگاه میکردم به خودم نگرفتم و برگشتم ک دیدم سانا نیست
هااا سانا سانا کجایی
سانا: ی پسره به شدت جذاب بهم پیشنهاد رقص داد منم قبول کردم مست نبودم پس حواسم بود شروع کردن باهاش رقصیدن
جیمین: رفتم پشت گوشش به بشکن زدم ک برگشت از این ور زدم رو شونش ک سرش این وری چرخوند خندیدم و نشستم روی صندلی بغلش
خب خب اینجا جای جوجو هایی مثل تو نیست
نازنین:هوم مطمئنی؟؟
جیمین: آره اینجا به درد کسایی مثل تو و اون دوست جوجوت نمیخوره خطرناکه لیدی
صندلیم رو کشیدم سمتش دوتا صندلی ها بهم چفت شده بودن
نازنین: فک نکنم منو شناخته باشی همه منو اینجا میشناسن میخوای ببینی؟؟
جیمین: هوم بدمم نمیاد
نازنین: پاشدم رفتم وسط تا منو دید دیجیش آهنگش رو عوض کرد همه نورها قرمز شد و من با لباس مشکی ک پوشیده بودم اون وسط میدرخشیدم شروع کردم رقص س.کسی میرفتم ک همه جیغ میزدن و دست میزدن بالاخره رقصم تموم شد ایستادم جیمین رو نگاه میکردم که هم خمار و هم عصبی نگام میکرد رفتم پیشش
گفتم ک اینجا جای کسایی مثل منه نه تو
جیمین: دستش رو گرفتم بردمش بیرون از بار
نازنین: دستم رو ول کن احمق
.
جیمین: میدونی این کارا چیه بی شک همه پسراش تحریک شدن اگه بیا بگیرن ببرتت چی نمیفهمییی؟؟؟
نازنین: به تو چهههع ها به تو چهههه
جیمین: دستش رو گرفتم بردمش توی ماشین رفتم سمت خونشون
نازنین: تو خونه مارو از کجا بلدی
جیمین: چیزی نگفتم ک خودش پیاده شد
پایان فلش بک
نفس: اووو قضیه جدیه
نازنین: ها
پارت بیست یک🌚❄
۱۶.۸k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.