پارت ۴ سناریو ی ناهویا و سویا
دید ا.ت
ا.ت : ای ریدم دهنتون ناهویا و سویا پدر ...که نه پدرامون یکیه مادر... اینم نمیشه اها فحش مناسب رو یافتم پشمک های متهرک
خب به سلامتی این پسر چولمنا رفتن ماهم بای بای 😎
باجی : انگیری چه غلطی داری میکنی🧐
میتسویا : چرا به خودت فحش میدی 😶
دراکن : اسمایلی کو 🤔
ا.ت : اقا من به مولا خواهرشونم 😫
مایکی : انگیری کی موهات لخت و بلند شده 😲
ا.ت : اقا من اینی که میگی نیستم 😤
باجی : یادم باشه ببرمت دکتر 🤨
چیفیو و کازوتورا : ماهم میایم 😞😞
ا.ت : عمتو مسخره کن 😠
ناهویا از فاصله ی دور : ا.تتتتتتتتتتتتتتتتتتتت🤬🤬🤬 ( جیغ بنفش )
سویا : ا.تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت 😔
ا.ت : یا خدا الان منو منقرز میکنن 😰
باجی : اینا ناهویا و سویان پس این کیه 😱
ا.ت : خری دو ساعته دارم میگم خواهرشونم 😩
باجی با حالت سرخی : پ.پس تو دختری 😳
ا.ت : خدایا یه عقلی به این بده 😞
چیفیو : با باجی سان درست حرف بزن 😠
ا.ت : نزنم چ.....
حرفش ناتموم موند چون ناهویا پرید روش و دارن دعوا میکنن
ناهویا : لباسمو چرا برداشتییییییییییییی😡
ا.ت : چون دوست داشتم مشکلی داریییییییییییی😈
سویا که از هم جداشون کرد
مایکی : اسمایلی و انگیری شما خواهر داشتین 😁
ناهویا و سویا : ارهههههههههه
مایکی : این چقدر شبیه سویاس ولی با چشم ها و موهای متفاوت😮 ( عکسشو میزارم )
هانما : این چرا اخم کرده چه نازه اخی 🤣
ا.ت : میخنددددددددددد 😠
باجی : چرا اخلاقش مثل پسراس 😕
ا.ت : چون چ چسبیده به را 😌
کازوتورا : شاید خوشگل باشه ولی از مایکی زبون نفهم تره🤧
مایکی : ☹️🥲😶😑
ا.ت : این الان تعریف بود یا توهین😑🙄
ادامه دارد😒
منم کرم دارم🙃
ا.ت : ای ریدم دهنتون ناهویا و سویا پدر ...که نه پدرامون یکیه مادر... اینم نمیشه اها فحش مناسب رو یافتم پشمک های متهرک
خب به سلامتی این پسر چولمنا رفتن ماهم بای بای 😎
باجی : انگیری چه غلطی داری میکنی🧐
میتسویا : چرا به خودت فحش میدی 😶
دراکن : اسمایلی کو 🤔
ا.ت : اقا من به مولا خواهرشونم 😫
مایکی : انگیری کی موهات لخت و بلند شده 😲
ا.ت : اقا من اینی که میگی نیستم 😤
باجی : یادم باشه ببرمت دکتر 🤨
چیفیو و کازوتورا : ماهم میایم 😞😞
ا.ت : عمتو مسخره کن 😠
ناهویا از فاصله ی دور : ا.تتتتتتتتتتتتتتتتتتتت🤬🤬🤬 ( جیغ بنفش )
سویا : ا.تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت 😔
ا.ت : یا خدا الان منو منقرز میکنن 😰
باجی : اینا ناهویا و سویان پس این کیه 😱
ا.ت : خری دو ساعته دارم میگم خواهرشونم 😩
باجی با حالت سرخی : پ.پس تو دختری 😳
ا.ت : خدایا یه عقلی به این بده 😞
چیفیو : با باجی سان درست حرف بزن 😠
ا.ت : نزنم چ.....
حرفش ناتموم موند چون ناهویا پرید روش و دارن دعوا میکنن
ناهویا : لباسمو چرا برداشتییییییییییییی😡
ا.ت : چون دوست داشتم مشکلی داریییییییییییی😈
سویا که از هم جداشون کرد
مایکی : اسمایلی و انگیری شما خواهر داشتین 😁
ناهویا و سویا : ارهههههههههه
مایکی : این چقدر شبیه سویاس ولی با چشم ها و موهای متفاوت😮 ( عکسشو میزارم )
هانما : این چرا اخم کرده چه نازه اخی 🤣
ا.ت : میخنددددددددددد 😠
باجی : چرا اخلاقش مثل پسراس 😕
ا.ت : چون چ چسبیده به را 😌
کازوتورا : شاید خوشگل باشه ولی از مایکی زبون نفهم تره🤧
مایکی : ☹️🥲😶😑
ا.ت : این الان تعریف بود یا توهین😑🙄
ادامه دارد😒
منم کرم دارم🙃
۵.۷k
۱۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.