تک پارتی

تک پارتی

وقتی وسط عروسی میری بیرون گوشیتو جواب بدی و...


نامجون ویو
امروز روز عروسیم بود
اومده بودیم بیرون و اولش جشن بود
ات ویو
امروز روز عروسیم بود داشتیم میرقصیدیم که گوشیم زنگ خورد
چون شلوغ بود رفتم بیرون که جواب بدم دوستم هانا بود
هانا؛ سلامم دختر ببخشید به عروسیت نرسیدم
ات: اشکال نداره مهم نیست من جای تورو خالی کردم و اینکه (جیغغغغغغغغغغ)
هانا : ات ات اتتتتتتت
نامجون ویو
دیدم ات نیست رفتم بیرون همه جمع شده بودن رفتم نزدیک تر از چیزی که دیدم مطمئن نبودم ات پره خون افتاده بود زمین
نامجون: اتتتتتتت اتتتتتتت بیدار شو عشقم بیدار شو ما هنوز ازدواج نکردیم بیدار شو
پرش زمانی بیمارستان
دکتر اومد بیرون
نامجون: دکتر چی شد (با استرس)
دکتر: ایشون احتمال زنده موندنشون بیست درصد بود ولی عمل موفقیت امیز بود میتونی بری پیشش
نامجون: ممنون
ات ویو
چشمامو باز کردم دیدم که توی بیمارستانم که نامجون اومد تو
نامجون؛ کارای ترخیصت رو انجام دادم بریم
ات: نامجون ببخشید بهترین روزمونو خراب کردم ( گریه)
نامجون: هی هی اروم باش مهم اینه که الان تو خوبی ما میتونیم یه روز دیگه ازدواج کنیم
و همدیگه رو بوسیدن