مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرل وحشی🖤
تهیونگ:هم من داشتم از خجالت آب میشدم هم اون اگه از حرف ا/ت سر پیچی میکردیم کلمون رو میکند از بیرون ی دفعه صدای تیر و ترقه اومد با ذوق برگشتم سمت پنجره ولی دیدم از پشت صدای خس خس میاد برگشتم لویی رو دیدم داره عقب عقبی میره و دستش روی گلوشه میخواد نفس بکشه نمیتونه
خوبی خوبی لویی خوبی؟؟
لویی:تهیونگ کمک کمک کن این صدارو از من دور کننن تهیونگگگ
افتاد توی بغلم هق هق میزد خس خس میکرد نمیدونستم چیکار کنم پدر همیشه بهم میگفت با ترست روبه رو شو منم همین کارو با لویی کردم براید استایل بغلش کردم بردمش سمت پنجره دست و پا میزد فوشم میذاد ولی موفق شدم
لویی لو.یی لویی گوش کن لویی
گذاشتمش زمین
نمیدونم چی شدع ک میترسی ولی باهاش روبه رو شو تو نمیتونی تا ابد بترسی ازش خوب نگاش کن بعدش دوست داشتی بگو چی شده نگاه کن لویی
لویی:چشمام ذو باز کردم با عصبانیت بهش نگاه کردم اون آتیش ها ترقه ها منو نمیترسونن من نمیترسم هی با خودم تکرار میکردم آخرش هم تونستم بخندم بهش
تونستم تهیونگتونستم موفق شدم
تهیونگ:دیدی گفتم خوب دوس داری بگی چی شده؟
اره
خب اول از همه من ی دختر ایرانی هستم وعمومتوی کره زندگی میکرد روز چهارشنبه سوریمون توی کوچه مراسم بود من مثل همیشه داشتمخوش میگذروندم ک یه دفعه دیدم خونمون آتیش گرفته ی تیکه ذغال آتیش گرفته افتاد روب پردمون و کل خونمون رو آتیش زدخوب خونه ما خیلی بزرگ بود جلوی درش هم ی تیکه دیگخ داشت ک مادرم مبل و صندلی راک گذاشته بود بعدش دوتا پله میخورد میرفت پایین مادرم اژ توی ایوونخونه ک دقیقا بالای دز بود شروع کرد جیغ زدن پدرم رفت کمکش کرد ولی جفتشون باهم افتادن مادرم رفت بیمارستان پدر چون میدونست مادرم از تنهایی میترسه وقتی سرش روی سینه مادرم میزاره میمیره عموم چون منو خیلی دوست داشت اورذ کره خودش هم مافیا بود
تهیونگ:دهنم قد خر باز شده بود(ببخشید)
یعنی تو ایرانی هستی؟؟
اره
تهیونگ:میخوام امشب رو برات توی ذهنت عوض کنم
میخواستم حرفش روتجزیه تحلیل کنم ک لبش رو گذاشت روی لبم و منو خم کرد روی زمین تعجب کردم ولی چقدر باحس بود
تهیونک:لبم رو برداشتم من دوست دارم لویی از حرفمم مطمئنم
اتاق تاریک بود و فقطنور بیرون بود الان چی باید بهش بگم؟؟دوسش داشتم؟؟نمیدونم
از اتاق گذاشت رفت همه خواب بودن منمخوذم رو به خواب زدم ک تهیونگ اومد روی تخت دراز کشید برگشتم دید دستش روی چشماشع
منم دوست ذارم ولی پرو نشوک برام قلدر بشی
چیییی ذوسم داری؟؟
لویی:اره دارم
بدون مقدمه پریدم بوسش کرذم و خوابیدم
پارت سی شش🖤👸🏻
تهیونگ:هم من داشتم از خجالت آب میشدم هم اون اگه از حرف ا/ت سر پیچی میکردیم کلمون رو میکند از بیرون ی دفعه صدای تیر و ترقه اومد با ذوق برگشتم سمت پنجره ولی دیدم از پشت صدای خس خس میاد برگشتم لویی رو دیدم داره عقب عقبی میره و دستش روی گلوشه میخواد نفس بکشه نمیتونه
خوبی خوبی لویی خوبی؟؟
لویی:تهیونگ کمک کمک کن این صدارو از من دور کننن تهیونگگگ
افتاد توی بغلم هق هق میزد خس خس میکرد نمیدونستم چیکار کنم پدر همیشه بهم میگفت با ترست روبه رو شو منم همین کارو با لویی کردم براید استایل بغلش کردم بردمش سمت پنجره دست و پا میزد فوشم میذاد ولی موفق شدم
لویی لو.یی لویی گوش کن لویی
گذاشتمش زمین
نمیدونم چی شدع ک میترسی ولی باهاش روبه رو شو تو نمیتونی تا ابد بترسی ازش خوب نگاش کن بعدش دوست داشتی بگو چی شده نگاه کن لویی
لویی:چشمام ذو باز کردم با عصبانیت بهش نگاه کردم اون آتیش ها ترقه ها منو نمیترسونن من نمیترسم هی با خودم تکرار میکردم آخرش هم تونستم بخندم بهش
تونستم تهیونگتونستم موفق شدم
تهیونگ:دیدی گفتم خوب دوس داری بگی چی شده؟
اره
خب اول از همه من ی دختر ایرانی هستم وعمومتوی کره زندگی میکرد روز چهارشنبه سوریمون توی کوچه مراسم بود من مثل همیشه داشتمخوش میگذروندم ک یه دفعه دیدم خونمون آتیش گرفته ی تیکه ذغال آتیش گرفته افتاد روب پردمون و کل خونمون رو آتیش زدخوب خونه ما خیلی بزرگ بود جلوی درش هم ی تیکه دیگخ داشت ک مادرم مبل و صندلی راک گذاشته بود بعدش دوتا پله میخورد میرفت پایین مادرم اژ توی ایوونخونه ک دقیقا بالای دز بود شروع کرد جیغ زدن پدرم رفت کمکش کرد ولی جفتشون باهم افتادن مادرم رفت بیمارستان پدر چون میدونست مادرم از تنهایی میترسه وقتی سرش روی سینه مادرم میزاره میمیره عموم چون منو خیلی دوست داشت اورذ کره خودش هم مافیا بود
تهیونگ:دهنم قد خر باز شده بود(ببخشید)
یعنی تو ایرانی هستی؟؟
اره
تهیونگ:میخوام امشب رو برات توی ذهنت عوض کنم
میخواستم حرفش روتجزیه تحلیل کنم ک لبش رو گذاشت روی لبم و منو خم کرد روی زمین تعجب کردم ولی چقدر باحس بود
تهیونک:لبم رو برداشتم من دوست دارم لویی از حرفمم مطمئنم
اتاق تاریک بود و فقطنور بیرون بود الان چی باید بهش بگم؟؟دوسش داشتم؟؟نمیدونم
از اتاق گذاشت رفت همه خواب بودن منمخوذم رو به خواب زدم ک تهیونگ اومد روی تخت دراز کشید برگشتم دید دستش روی چشماشع
منم دوست ذارم ولی پرو نشوک برام قلدر بشی
چیییی ذوسم داری؟؟
لویی:اره دارم
بدون مقدمه پریدم بوسش کرذم و خوابیدم
پارت سی شش🖤👸🏻
۱۳.۸k
۲۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.