رمان عشق یا خانواده پارت ۴۱
"ویو ا/ت"
وارد خونه که شدیم با یه خونه ی کلاسیک و زیبا رو به رو شدم خیلی خوشگل بود با استقبال گرم خانواده تهیونگ هم حال کردم
&: پسرم اومدین ،وای عروس گلم خوش اومدین
٪:خوش اومدین
)کسایی که پارت عروسب رو خوندن میدونن که این علامت ها مال پدر و مادر تهیونگ است)
تهیونگ: ممنون
ا/ت:سلام تشکر
&:بیان داخل
٪:اره بیان
ا/ت:خب مادر جان این ها برای شماو پدرعه
&:خیلی ممنون عزیزم
ا/ت:مرسی
"ادمین "
ا/تو تهیونگ وخانواده تهیونگ رفتن نشستن سرمیز شام
درحال خوردن شام بودن که حال ا/ت بد شد و حالت تهو گرفت
ا/ت:وای (رفت بسوی دستشویی)
تهیونگ: حالت خوبه؟
ا/ت:آرع ولی نمیدونم یهو چم شد
تهیونگ: حتما سرما خوردی بیا برو کمی استراحت کن
ا/ت:باشه ،با اجازه
&:اره برو استراحت کن
٪:برو برو (چقدر پدر مظلومی داره تهیونگ موندم چطور بهش مافیایی یاد داده🤣)
ا/ت:شب بخیر
تهیونگ: برو دیگه
ا/ت:دارم میرم دا
تهیونگ: شب بخیر حالا برو
ا/ت:گگگ
ادامه دارد
لایک ۶
کامنت۶
این هم از اون دو تا پارت
شرایط رو برسونید تا پارت ها زود آپلود شن
شب بخیر برم بکپم خوابم میاد❤️❤️❤️
وارد خونه که شدیم با یه خونه ی کلاسیک و زیبا رو به رو شدم خیلی خوشگل بود با استقبال گرم خانواده تهیونگ هم حال کردم
&: پسرم اومدین ،وای عروس گلم خوش اومدین
٪:خوش اومدین
)کسایی که پارت عروسب رو خوندن میدونن که این علامت ها مال پدر و مادر تهیونگ است)
تهیونگ: ممنون
ا/ت:سلام تشکر
&:بیان داخل
٪:اره بیان
ا/ت:خب مادر جان این ها برای شماو پدرعه
&:خیلی ممنون عزیزم
ا/ت:مرسی
"ادمین "
ا/تو تهیونگ وخانواده تهیونگ رفتن نشستن سرمیز شام
درحال خوردن شام بودن که حال ا/ت بد شد و حالت تهو گرفت
ا/ت:وای (رفت بسوی دستشویی)
تهیونگ: حالت خوبه؟
ا/ت:آرع ولی نمیدونم یهو چم شد
تهیونگ: حتما سرما خوردی بیا برو کمی استراحت کن
ا/ت:باشه ،با اجازه
&:اره برو استراحت کن
٪:برو برو (چقدر پدر مظلومی داره تهیونگ موندم چطور بهش مافیایی یاد داده🤣)
ا/ت:شب بخیر
تهیونگ: برو دیگه
ا/ت:دارم میرم دا
تهیونگ: شب بخیر حالا برو
ا/ت:گگگ
ادامه دارد
لایک ۶
کامنت۶
این هم از اون دو تا پارت
شرایط رو برسونید تا پارت ها زود آپلود شن
شب بخیر برم بکپم خوابم میاد❤️❤️❤️
۹.۹k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.