𝐦𝐲 𝐛𝐞𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭

𝐦𝐲 𝐛𝐞𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐡𝐞𝐚𝐫𝐭
ᴘᴀʀᴛ³

فرودگاه:
(قبل شروع بگم که دوست پسر جینا هم میاد ژاپن)
ا.ت ویو:
٪ا.ت ام اگه من پیش فیلیکس(دوست پسر جینا)بشینم توی پرواز ناراحت نمیشی؟
+مشکلی نداره برو(لبخند)
کوک ویو:
تهیونگ و جیمین پیش هم میشستن و من هم با یه دختری میشینم
توی پرواز:
ا.ت ویو:
استرس داشتم کم پیش میاد هواپیما سوار شم و ترس از ارتفاع دارم رفتم و نشستم رو صندلی یه پسره هم بعد اومد نشست آشنا به نظر می‌اومد ولی هرچی فکر کردم یادم نیومد کیه
_خانوم ما جایی هم رو ندیدم
+ام قیافتون برام آشناس ولی یادم نمیاد که کجا دیدمتون
_اهان
×اونجا رو ببین جیمین انگار کوک و اون دختره خیلی گرم گرفتن
*اره همین طور بنظر میاد(خنده شیطانی)
ا.ت ویو:
نیاز داشتم به کسی که بغلش کنم یا دستش رو بگیرم تحملم تموم شد و..
(هه فکر کردید تموم شد؟)
+آ..قا ب..بخشید میشه دستتون رو بگیرم خیل...ی میترسم..
_اره حتما
کوک ویو:
دست ناز و کوچولوش رو گذاشت توی دستم
یادم اومد اون دست ها
_خانوم فکر کنم توی فروشگاه هم رو دیدیم
+راست میگید تازه یادم اومد
چند مین بعد:
کوک ویو:
۲ ساعت توی راه بودیم که متوجه شدم سر کسی روی شونه امه برگشتم که دیدم اون دخترک به طور کیوتی خوابیده خیلی ناز بود...

جای مهم کات نکردم حمایت شه:)))
(اسلاید بعد لباس ا.ت برای فرودگاه)