ای زندگی بردار دست از امتحانم

ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه میدانم نه می خواهم بدانم

دل سنگ یا دلتنگ، چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین‌ کمانم

کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست
اکنون که می‌بینند خارم، در امانم

دلبسته‌ی افلاکم و پا بسته‌ی خاک
فواره‌ای بین زمین و آسمانم

آن روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی‌گفتم بمانم یا نمانم ؟

قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل‌ کندن آسان نیست! آیا می توانم.؟!
دیدگاه ها (۲)

انسان را هرگز مرگی نرسیده جز به نیش رؤیاهای بی‌ثمرفرونشسته ب...

گرگ ها در گله ، ذکر روی چوپان می کنندکدخدا ها دزد را در خانه...

توان گفتن آن راز جاودانی نیست!تصوری هم از باغ ارغوانی نیست! ...

دلم گرفته از آدمایی ڪه میگن دوستت دارم ولی معنیشو نمیدونناز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط