سناریو
درخواستی
وقتی داری کتاب با صدای بلند میخونی
و لباتو هعی غنچه میکنی و دلشون میخواد
(همونی که فکر میکنی😈)
نامجون:الکی میاد پیشت میشینه و میگه فک کنم این کتابو خوندم....بعد میبوستت
جین:میاد خیلی رک و پوس کنده میگه میخوام ببوسمت
شوگا:نارنگیام تموم شده یه چی باید جاشو بگیره اونم تویی😈
جیهوپ:من خیلی خیلی دوست دارم و الانم دلم میخواد ببوسمت میزاری که ببوسمت
جیمین:اگه گذاشتی که ببوستت که هیچی اگه نزاشتی عواقبش به من ربطی نداره اصن به منچه من میرم خونمون😂
تهیونگ:به هوای اینکه اونم میخواد بخونه میاد کنارت میشینه ولی یهو صورتش رو نزدیک صورتت میکنه و...
جونگکوک:روی کاناپه نشسته بودی و میاد سمتت و دستش رو میزاره پشت سرت و آروم میخوابونتت رو کاناپه و بعد دیگه...دیگش بع تو مربوط نیست چخه پدصصصصصگگگگ🙂🤣
وقتی داری کتاب با صدای بلند میخونی
و لباتو هعی غنچه میکنی و دلشون میخواد
(همونی که فکر میکنی😈)
نامجون:الکی میاد پیشت میشینه و میگه فک کنم این کتابو خوندم....بعد میبوستت
جین:میاد خیلی رک و پوس کنده میگه میخوام ببوسمت
شوگا:نارنگیام تموم شده یه چی باید جاشو بگیره اونم تویی😈
جیهوپ:من خیلی خیلی دوست دارم و الانم دلم میخواد ببوسمت میزاری که ببوسمت
جیمین:اگه گذاشتی که ببوستت که هیچی اگه نزاشتی عواقبش به من ربطی نداره اصن به منچه من میرم خونمون😂
تهیونگ:به هوای اینکه اونم میخواد بخونه میاد کنارت میشینه ولی یهو صورتش رو نزدیک صورتت میکنه و...
جونگکوک:روی کاناپه نشسته بودی و میاد سمتت و دستش رو میزاره پشت سرت و آروم میخوابونتت رو کاناپه و بعد دیگه...دیگش بع تو مربوط نیست چخه پدصصصصصگگگگ🙂🤣
۳.۹k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.