دو پارتی تهیونگ P1
سلام من ا/ت هستم ۲۴ سالمه و ۲ ساله که با کیم تهیونگ ازدواج کردم البته من یه ایرانیم ما همو خیلی دوست داریم ولی نمیدونم چرا چند روزه که باهام سرد بر خورد میکنه .
سلام من کیم تهیونگم ۲۸ سالمه و ۲ ساله با ا/ت بهتره بگم کیم ا/ت ازدواج کردم الان چند وقتی هست که با ا/ت سرد شدم اونم بخاطر کارامه صبح زود میرم کمپانی و مجبورم شبم دیر وقت برگردم
چون این چند روزه کامبک جدید داریم .
خسته شدم از این وضع دلم برا ا/ت خیلی تنگ شده برا بغل کردنش ، بوییدنش ، بوسیدنش و....
ویو ا/ت :
الان ساعت ۲ شب هنوز تهیونگ نیومده خونه خیلی نگرانشم نمیدونم کجاست معمولاً ته تا ساعت ۸ بر میکشت خونه !
خیلی دل شوره داشتم نزدیک بود از نگرانی غش کنم که با صدای چرخش کلید تو در به خودم اومدم که دیدم در باز شد و قامت ته بین چار چوب در نمایان شد .
خیلی خوشحال شدم و باذوق فراوون پریدم بغلش
(علامت ا/ت ، علامت تهیونگ _)
سلاممم عشقممم چطوری؟ شام خوردیی؟
_سلام ، اره با اعضا شام خوردم .
ا/ت من خستم میرم بخوابم(همه اینارو با سردی فراوان گفت)
وقتی گفت شام خورده یکم ناراحت شدم ولی خب منم نباید توقع داشته باشم این موقع شب شام نخورده باشه
ویو ته :
امروز خیلی تمرین کردیم خیلی خسته شدم اونقدر که متوجه نشدم چطوری دارم با ا/ت حرف میزنم سرم درد میکرد پس بیخیال شدم و گرفتم خوابیدم.
ویو ا/ت :
داشتم سفره رو جمع میکردم و ظرفارو میشستم و بحرفای ته فکر میکردم یعنی دیگه دوسم نداره؟ اگه من برم بهتر زندگی میکنه؟ یعنی اگه بمیرم برام گریه میکنه؟ یا خوشحال میشه؟
بعد از ظرفا به معنای واقعی کلمه خسته بودم چه روحی چه جسمی
تصمیممو گرفته بودم رفتم
از تو کشو آشپزخونه یه چاقو برداشتمو رگ دستمو بریدم بعد چند دقیقه کوتاه چشمام سیاهی رفت و آخرین چیزی که دیدم صورت بانمک یونتان بود.
ویو ته :
داشت کم کم چشمام گرم می‌شد که صدای در اومد
_اَه ا/ت گفتم حوصله غر غراتو ندارم دست از سرم بر دار میخوام بِکَپَم (با داد)
اینو گفتم ولی صدای در زدن قطع نشد رفتم ببینم چیکارم داره که ول نمیکنه درو که باز کردم کسی جلو در نبود آخه یعنی چی! یکم اینور اونورو نگاه کردم که یه چیز پشمالو به پام خورد (ته شلوارک پاشه) پایین پامو که نگاه کردم دیدم یونتان عه با حرکاتش بهم فهموند که برم دنبالش .
دنبالش رفتم که با صحنه ای که دیدم انگار دنیا سرم خراب شد او...اون ا/ت من بود غرق در خون
دویدم سمتش
_ا..ا..ا/ت چشماتو بازکن من غلط کردم
همینطور بی اختیار اشک می‌ریختم که یهو.........
کامنت و لایک یادتون نره🥂💞
سلام من کیم تهیونگم ۲۸ سالمه و ۲ ساله با ا/ت بهتره بگم کیم ا/ت ازدواج کردم الان چند وقتی هست که با ا/ت سرد شدم اونم بخاطر کارامه صبح زود میرم کمپانی و مجبورم شبم دیر وقت برگردم
چون این چند روزه کامبک جدید داریم .
خسته شدم از این وضع دلم برا ا/ت خیلی تنگ شده برا بغل کردنش ، بوییدنش ، بوسیدنش و....
ویو ا/ت :
الان ساعت ۲ شب هنوز تهیونگ نیومده خونه خیلی نگرانشم نمیدونم کجاست معمولاً ته تا ساعت ۸ بر میکشت خونه !
خیلی دل شوره داشتم نزدیک بود از نگرانی غش کنم که با صدای چرخش کلید تو در به خودم اومدم که دیدم در باز شد و قامت ته بین چار چوب در نمایان شد .
خیلی خوشحال شدم و باذوق فراوون پریدم بغلش
(علامت ا/ت ، علامت تهیونگ _)
سلاممم عشقممم چطوری؟ شام خوردیی؟
_سلام ، اره با اعضا شام خوردم .
ا/ت من خستم میرم بخوابم(همه اینارو با سردی فراوان گفت)
وقتی گفت شام خورده یکم ناراحت شدم ولی خب منم نباید توقع داشته باشم این موقع شب شام نخورده باشه
ویو ته :
امروز خیلی تمرین کردیم خیلی خسته شدم اونقدر که متوجه نشدم چطوری دارم با ا/ت حرف میزنم سرم درد میکرد پس بیخیال شدم و گرفتم خوابیدم.
ویو ا/ت :
داشتم سفره رو جمع میکردم و ظرفارو میشستم و بحرفای ته فکر میکردم یعنی دیگه دوسم نداره؟ اگه من برم بهتر زندگی میکنه؟ یعنی اگه بمیرم برام گریه میکنه؟ یا خوشحال میشه؟
بعد از ظرفا به معنای واقعی کلمه خسته بودم چه روحی چه جسمی
تصمیممو گرفته بودم رفتم
از تو کشو آشپزخونه یه چاقو برداشتمو رگ دستمو بریدم بعد چند دقیقه کوتاه چشمام سیاهی رفت و آخرین چیزی که دیدم صورت بانمک یونتان بود.
ویو ته :
داشت کم کم چشمام گرم می‌شد که صدای در اومد
_اَه ا/ت گفتم حوصله غر غراتو ندارم دست از سرم بر دار میخوام بِکَپَم (با داد)
اینو گفتم ولی صدای در زدن قطع نشد رفتم ببینم چیکارم داره که ول نمیکنه درو که باز کردم کسی جلو در نبود آخه یعنی چی! یکم اینور اونورو نگاه کردم که یه چیز پشمالو به پام خورد (ته شلوارک پاشه) پایین پامو که نگاه کردم دیدم یونتان عه با حرکاتش بهم فهموند که برم دنبالش .
دنبالش رفتم که با صحنه ای که دیدم انگار دنیا سرم خراب شد او...اون ا/ت من بود غرق در خون
دویدم سمتش
_ا..ا..ا/ت چشماتو بازکن من غلط کردم
همینطور بی اختیار اشک می‌ریختم که یهو.........
کامنت و لایک یادتون نره🥂💞
۳.۳k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.