فیک ته ته فصل ① پارت ¹¹ ♡نفرت تا عشق♡
آنچه گذشت☆
لیزلی: وای چه زبونی داری حاجی یه چی میگم ده تا
میشنوم که!
....................................................
ته ته: خب نظرت چیه الان بریم باهام هاا؟
لیزلی: تووو میخوای منو حرص بدی ارهههههه
ته ته: مگه چیه خب فوقش میفهمن دوست دخترمی
لیزلی: چرتو پرت نگوووو من کجا دوست دختر توم
ته ته: خب میشی مشکلی نیست
لیزلی: الان یه دونه میکنم تو دهنتتتتت
ته ته: وای تو چقدر مغروری بقیه دخترا اینجوری نیستن اونا واسم بال میزنن
لیزلی: خب من مثل اونا نیستم و نمیخوام باشم مشکلیههههههه
ته ته: نه اتفاقا اینجوری تو دوست دارم
لیزلی: تو اصلا اسمم نمیدونستی بعد الان حرف از اینجوری تو دوست دارم اینجوری تو دوست ندارم میزنی!؟
ته ته: خب دیگه توم خب با زمان بیشتر اشنا میشیم
لیزلی: خدانکنه
ته ته: خب دیگه بیا بریم بار تو که بلخره میری بار بذار من برسونمت
لیزلی: اخخخ خدااا باشههه دیگههه سرویس کردی
ته ته: کارم همینه
لیزلی: مرتیکههه بی ادببب
لیزلی رفتم لباسمو در آوردم تو اتاق خدمتکار بعد
اومدم بیرون همون لباسا رو پوشیده بودم
ته ته: دیدی گفتم عاشقمی
لیزلی: چرا؟ دقت کردم دیدم لباسامون سته
ته ته: دقت کردی باهام ست کردی
لیزلی: خب دیگه توممم اگه میدونستم عمرا ست میکردم
ته ته: خیلی خب بیا من تا یه کوچه اونور تر بار پیادت میکنم که بچها شک نکنن
لیزلی: ممنون ولی شک بکنم اصلا مگه من سنمی با تو دارم
ته ته: دیگه...
درحال حرکت یه کوچه مانده تا رسیدن...
لیزی: خیلی خب همینجا پیاده میشم
ته ته: دستشو گرفتم فاصله صورتمون رو کم کردم
لبمو گذاشتم رو لبش وای چه لب خوشمزه ای داری مزه شکلات میداد ازم جدا شد!
لیزلی: وای پسره خرر نمیگی یکی ببینه
ته ته: ببینه مگه چیه
لیزلی: برو بابا
از ماشین پیاده شدم قدم قدم زنان به سمت بار رفتم
ته ته: حرکت کردم سمت بار هنوز تو فکر لباش بودم خیلی هم خوشگله♡
................... پارت بعدی........... منتظر باشید....
⓪①لایک 💜
⓪③ کامنت🦄
②فالو🐾
لیزلی: وای چه زبونی داری حاجی یه چی میگم ده تا
میشنوم که!
....................................................
ته ته: خب نظرت چیه الان بریم باهام هاا؟
لیزلی: تووو میخوای منو حرص بدی ارهههههه
ته ته: مگه چیه خب فوقش میفهمن دوست دخترمی
لیزلی: چرتو پرت نگوووو من کجا دوست دختر توم
ته ته: خب میشی مشکلی نیست
لیزلی: الان یه دونه میکنم تو دهنتتتتت
ته ته: وای تو چقدر مغروری بقیه دخترا اینجوری نیستن اونا واسم بال میزنن
لیزلی: خب من مثل اونا نیستم و نمیخوام باشم مشکلیههههههه
ته ته: نه اتفاقا اینجوری تو دوست دارم
لیزلی: تو اصلا اسمم نمیدونستی بعد الان حرف از اینجوری تو دوست دارم اینجوری تو دوست ندارم میزنی!؟
ته ته: خب دیگه توم خب با زمان بیشتر اشنا میشیم
لیزلی: خدانکنه
ته ته: خب دیگه بیا بریم بار تو که بلخره میری بار بذار من برسونمت
لیزلی: اخخخ خدااا باشههه دیگههه سرویس کردی
ته ته: کارم همینه
لیزلی: مرتیکههه بی ادببب
لیزلی رفتم لباسمو در آوردم تو اتاق خدمتکار بعد
اومدم بیرون همون لباسا رو پوشیده بودم
ته ته: دیدی گفتم عاشقمی
لیزلی: چرا؟ دقت کردم دیدم لباسامون سته
ته ته: دقت کردی باهام ست کردی
لیزلی: خب دیگه توممم اگه میدونستم عمرا ست میکردم
ته ته: خیلی خب بیا من تا یه کوچه اونور تر بار پیادت میکنم که بچها شک نکنن
لیزلی: ممنون ولی شک بکنم اصلا مگه من سنمی با تو دارم
ته ته: دیگه...
درحال حرکت یه کوچه مانده تا رسیدن...
لیزی: خیلی خب همینجا پیاده میشم
ته ته: دستشو گرفتم فاصله صورتمون رو کم کردم
لبمو گذاشتم رو لبش وای چه لب خوشمزه ای داری مزه شکلات میداد ازم جدا شد!
لیزلی: وای پسره خرر نمیگی یکی ببینه
ته ته: ببینه مگه چیه
لیزلی: برو بابا
از ماشین پیاده شدم قدم قدم زنان به سمت بار رفتم
ته ته: حرکت کردم سمت بار هنوز تو فکر لباش بودم خیلی هم خوشگله♡
................... پارت بعدی........... منتظر باشید....
⓪①لایک 💜
⓪③ کامنت🦄
②فالو🐾
۵۵.۵k
۱۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.