bad girl mafia
پارت ۱۵...
اکیرو سریع چشماشو گرفت و خجالت کشید و با لحن خجالتی گفت :
آکیرو : چرا لباس نپوشیدی ؟
جی کی هم بیخیال گفت :
جی کی : من همیشه اینجوری میخوابم تو خجالتی به من چه ؟
آکیرو همونطور که چشماش بسته بود گفت :
بیخیال من میرم پایین تو ام بیا صبحانه بخوریم
جی کی : باش برو من میام
و آکیرو با همون حالت اومد بیرون و بعد که در و بست دستشو از جلوی چشماش برداشت و رفت سراغ اتاق جیمین تا اون و به پایین ببره در زد و وقتی اجازه گرفت وارد اتاق شد :
آکیرو : آماده ای
جیمین : معلومه
آکیرو : خوبه
و بعد حرفش رفت به سمت جیمین و دسته های ویلچر و گرفت و به حرکت در آوردشون :
جیمین : امیدوارم سالم برسم پایین
آکیرو : هیییی ببین اگه بخوای همین الانم میتونم برات گردونم
جیمین : نه نه بریم خاطرم چلاق بشم ولی توی اون اتاق نمونم
آکیرو : پس اگه میخوای همین جا ، جا نزارمت ساکت باش
جیمین : خیلی خب فقط آروم برو
.
.
بلاخره رسیدن پایین البته نزدیک بود جیمین چند باری از روی ویلچر بخوره زمین ولی آکیرو گرفتش..
جیمین : حرفم و پس میگیرم حاضرم تو اتاق بپوسم ولی دیگه از این پله ها مخصوصا با تو پایین نیام
آکیرو میخواست جواب بده که فهمید بقیه هم اومدن پایین :
یونگی : ما امشب میخوایم بریم دزدی اینا دارن دعوا میکنن
جیمین :تقصیر .....
جیمین تا میخواست ادامه بده جین حرفش و قطع کرد :
جین : بسه دیگه شکمم ضعف کرد!
جی کی : اینا رو بیخیال کی این شیر موزا رو درست کرده ؟
آکیرو : یه هویج به اسم آکیرو
جی کی : عجب ولی دست هویج درد نکنه
صدای خنده تهیونگ بلند شد :
تهیونگ : احیانا نمیخواین بقیه خوراکی و هایی که یه هویج به اسم آکیرو درست کرده رو بخوریم ؟
جی هوپ : بیاین شروع کنیم
و بعد که صبحانه رو خوردن و ازش تعریف کردن و درباره شب صحبت میکردند قرار شد همه لباساشون و بردارند و برن سمت عمارت آکیرو
بعد که وسایلاشون و جمع کردن با ون حرکت کردن به سمت عمارت آکیرو و بعد که رسیدن از اونجایی که ساعت 3 بعد از ظهر بود و معموریت ساعت هشت و نیم بود پس قرار شد برن و آماده بشن
اسلاید دوم لباس اکیرو.
اسلاید سوم لباس همهی پسرا (چون خودشونو جای بادیگارد جا زدن لباسشون ساده و یه شکل بود)
دوستتون دارم لایک فراموش نشه❤
اکیرو سریع چشماشو گرفت و خجالت کشید و با لحن خجالتی گفت :
آکیرو : چرا لباس نپوشیدی ؟
جی کی هم بیخیال گفت :
جی کی : من همیشه اینجوری میخوابم تو خجالتی به من چه ؟
آکیرو همونطور که چشماش بسته بود گفت :
بیخیال من میرم پایین تو ام بیا صبحانه بخوریم
جی کی : باش برو من میام
و آکیرو با همون حالت اومد بیرون و بعد که در و بست دستشو از جلوی چشماش برداشت و رفت سراغ اتاق جیمین تا اون و به پایین ببره در زد و وقتی اجازه گرفت وارد اتاق شد :
آکیرو : آماده ای
جیمین : معلومه
آکیرو : خوبه
و بعد حرفش رفت به سمت جیمین و دسته های ویلچر و گرفت و به حرکت در آوردشون :
جیمین : امیدوارم سالم برسم پایین
آکیرو : هیییی ببین اگه بخوای همین الانم میتونم برات گردونم
جیمین : نه نه بریم خاطرم چلاق بشم ولی توی اون اتاق نمونم
آکیرو : پس اگه میخوای همین جا ، جا نزارمت ساکت باش
جیمین : خیلی خب فقط آروم برو
.
.
بلاخره رسیدن پایین البته نزدیک بود جیمین چند باری از روی ویلچر بخوره زمین ولی آکیرو گرفتش..
جیمین : حرفم و پس میگیرم حاضرم تو اتاق بپوسم ولی دیگه از این پله ها مخصوصا با تو پایین نیام
آکیرو میخواست جواب بده که فهمید بقیه هم اومدن پایین :
یونگی : ما امشب میخوایم بریم دزدی اینا دارن دعوا میکنن
جیمین :تقصیر .....
جیمین تا میخواست ادامه بده جین حرفش و قطع کرد :
جین : بسه دیگه شکمم ضعف کرد!
جی کی : اینا رو بیخیال کی این شیر موزا رو درست کرده ؟
آکیرو : یه هویج به اسم آکیرو
جی کی : عجب ولی دست هویج درد نکنه
صدای خنده تهیونگ بلند شد :
تهیونگ : احیانا نمیخواین بقیه خوراکی و هایی که یه هویج به اسم آکیرو درست کرده رو بخوریم ؟
جی هوپ : بیاین شروع کنیم
و بعد که صبحانه رو خوردن و ازش تعریف کردن و درباره شب صحبت میکردند قرار شد همه لباساشون و بردارند و برن سمت عمارت آکیرو
بعد که وسایلاشون و جمع کردن با ون حرکت کردن به سمت عمارت آکیرو و بعد که رسیدن از اونجایی که ساعت 3 بعد از ظهر بود و معموریت ساعت هشت و نیم بود پس قرار شد برن و آماده بشن
اسلاید دوم لباس اکیرو.
اسلاید سوم لباس همهی پسرا (چون خودشونو جای بادیگارد جا زدن لباسشون ساده و یه شکل بود)
دوستتون دارم لایک فراموش نشه❤
۲.۹k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.