《کی عاشقت شدم》💜
پارت پانزده
ته: عااااا به کل یادم رفت بایدمیرفتیمپیش دوستت
ا.ت: آره خواب بودی منم دلم نیومد بیدارت کنم
ته: پس پاشو بریم آماده شیم
ا.ت: باشه تا اون موقع کوک م اومده
ته: کوک برا چی
ا.ت: ازش کمک گرفتم بعد اینکه دارا رو دیدیم بریم دنبال برادرم بگردیم اونم قبول کرد
ته: عااااااا خوب باشه پاشو بریم لباساشون بپوشیم
ا.ت ویو
اومدیم تو اتاق که ته پشتم سرم اومدو درو بست
ته: عااااا ا.ت من چی بپوشم
ا.ت تووووووووو بزا ببینم چی بپوشیییییییییییی عاها اینو بپوش یه یعقه اسکی با یه کت و شلوار مشکی موهاتم عین همیشه کیوت بریز جلو صورتت داشتم براش توضیح میدادمکه وقتی برگشتم دیدم زل زده بهم سوالی نگاش کردم
ته: ا.ت میدونی عاشقتم
ا.ت: آااااااره بابا حالا تو میدونی من روانیتم
ته روی لبمو بوسیدو رفت ک لباساشو بپوشه
لباساشو پوشیدو رفت پایین
منم یه شومیز شلوار دمپا مشکی پوشیدم و یه آرایش لایت کردم موهوامم ریختم پشتم بعد رفتم پایین
ویو ته
یه تایی رو مبل نشسته بودیم که صدای تق تق پاشنه های ا.ت اومد که هر سه تامون حواسمون رفت بهش
ا.ت ویو
داشتم از پله ها می مدمپایین که دیدم هر سه دارن نگام میکنن و ته یه لبخند خیلی کیوت زده وای خدایا من این بشرو بخورم
ا.ت: سلام جونگ کوک شی
کوک: سلام مادمازل
ته با پاش زد به پای کوک و کوک خندش گرفت
ا.ت زیر لب: حسود
ته: چیزی گفتی
ا.ت: چی من ن بابا من با دارا تو یه کافه قرار گذاشتم
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
ویو کافه
وقتی رسیدن از ماشین پیاده شدن و رفتن داخل کافه که یهو...................
اینم از پارت ۱۵ پارت ۱۶ رو هم شب شاید گذاشتم ببخشید دیر شد یه مشکلی پیش اومد من باید اونو پاک میکردم دوباره مینوشتم عااااا عاها این ویسگون با من لج داره عکس تهیونگ رو نمیاره ب خاطر همین من یه عکس دیگه گذشتم اومید وارم خوشتون بیا بای 💜💙
ته: عااااا به کل یادم رفت بایدمیرفتیمپیش دوستت
ا.ت: آره خواب بودی منم دلم نیومد بیدارت کنم
ته: پس پاشو بریم آماده شیم
ا.ت: باشه تا اون موقع کوک م اومده
ته: کوک برا چی
ا.ت: ازش کمک گرفتم بعد اینکه دارا رو دیدیم بریم دنبال برادرم بگردیم اونم قبول کرد
ته: عااااااا خوب باشه پاشو بریم لباساشون بپوشیم
ا.ت ویو
اومدیم تو اتاق که ته پشتم سرم اومدو درو بست
ته: عااااا ا.ت من چی بپوشم
ا.ت تووووووووو بزا ببینم چی بپوشیییییییییییی عاها اینو بپوش یه یعقه اسکی با یه کت و شلوار مشکی موهاتم عین همیشه کیوت بریز جلو صورتت داشتم براش توضیح میدادمکه وقتی برگشتم دیدم زل زده بهم سوالی نگاش کردم
ته: ا.ت میدونی عاشقتم
ا.ت: آااااااره بابا حالا تو میدونی من روانیتم
ته روی لبمو بوسیدو رفت ک لباساشو بپوشه
لباساشو پوشیدو رفت پایین
منم یه شومیز شلوار دمپا مشکی پوشیدم و یه آرایش لایت کردم موهوامم ریختم پشتم بعد رفتم پایین
ویو ته
یه تایی رو مبل نشسته بودیم که صدای تق تق پاشنه های ا.ت اومد که هر سه تامون حواسمون رفت بهش
ا.ت ویو
داشتم از پله ها می مدمپایین که دیدم هر سه دارن نگام میکنن و ته یه لبخند خیلی کیوت زده وای خدایا من این بشرو بخورم
ا.ت: سلام جونگ کوک شی
کوک: سلام مادمازل
ته با پاش زد به پای کوک و کوک خندش گرفت
ا.ت زیر لب: حسود
ته: چیزی گفتی
ا.ت: چی من ن بابا من با دارا تو یه کافه قرار گذاشتم
سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم
ویو کافه
وقتی رسیدن از ماشین پیاده شدن و رفتن داخل کافه که یهو...................
اینم از پارت ۱۵ پارت ۱۶ رو هم شب شاید گذاشتم ببخشید دیر شد یه مشکلی پیش اومد من باید اونو پاک میکردم دوباره مینوشتم عااااا عاها این ویسگون با من لج داره عکس تهیونگ رو نمیاره ب خاطر همین من یه عکس دیگه گذشتم اومید وارم خوشتون بیا بای 💜💙
۷.۶k
۰۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.