گارسون جذاب(پارت۴)
جانگ کوک-چطوره با هم دوست شیم سه تایی یه اکیپ سه نفره
نامجون-اره منم موافقم منم میخواستم همینو بگم آیو تو چطور تو موافقی؟
من-عام اره چرا که نه
جانگ کوک-اسمت آیو هست؟
من-اره
جانگ کوک-خیلی خوشگله
من-مرسی
جانگ کوک-برنامتون واسه امروز چیه؟جایی میخواین برین یا چی؟
من-من که بعد درسام کاری ندارم بیکار بیکارم
نامجون-منم همینطور
جانگ کوک-منم الافم پس بجای اینکه الاف بشینیم تو خونه امشب بریم بیرون
نامجون-اوکی
جانگ کوک-شام به حساب من چطوره؟
من-عالیه پسر منم هستم
جانگ کوک-من عادت ندارم کسی رو با اسم خودش صدا کنم اسم تو آیو هست ولی چیزی به ذهنم نمیرسه که با اون تو رو صدا کنم ......عام ولش کن فردا فک میکنم بهت میگم ولی تو میتونی بهم (بانی،کوک،کوکی)بگی اوکی؟
من-باشه بانی
نامجون-خب بریم دیگه
جانگ کوک-نامجون رو هم از این به بعد نامی صدا میکنیممم
نامجون-چ...چی؟نامی؟نه همون نامجون خوبه
من-ولی نامی کیوت تره
نامجون-ک...ک..یو...کیوت؟ باشه
من-اهم
کوک-حواستون حس ۱ ساعت داریم حرف میزنیم من باید برم خدافظظظظظظ....
من-باییییییییییییی
نامی- مراقب خودت باش بچه
کوک-از ۲ متر اونور تر مننننن بچه نیستمممممممم
نامی-اوکی حرفمو پس میگیرم
کوک- از ۳ متر اونور تر افریننننننن
نامی-دیگه کافیه تا حنجرت به فاخ نرفته
من-منم باید برم خدافظ
نامی-خدافظ (چرا بنظرم کیوت میاد) اصلا به من چه
رسیدم خونه لباسامو در آوردم و از بیرون غذا سفارش دادم(پیتزا)گفتن تا نیم ساعت براتون میاریم.
رفتم تو اون نیم ساعت گیم زدم.
دینق...دینق(خانم پیتزاتونو اوردم)
من-اها من الان میام
بعد اینکه ناهارمو خوردم تکالیفو نوشتم ۲ ساعت تا شام مونده بود رفتم سر کمدم...خب خب خب ببینم چی داریم اینجا (نه این جلفه...این خیلی تنگه...این سبزه...اون مناسب نیس )
اها یافتم (عکسشو براتون گذاشتم) خوبه همینو میپوشم، یه میکاپ ساده کردم موهامو شونه کردم و لباسامو پوشیدم حاظر شدم و به کوک زنگ زدم...
من-الو؟سلام کوک خوبی تو حاضری؟
کوک-سلام آیو اره من حاظم الان تو ماشینم تا ۱۰ دقیقه دیگه اونجام
من-اوکی بای
کوک-بای
رفتم زنگ خونه ی نامی رو زدم:
من-نامی؟
نامی-بله اومدم
من-حاضری؟
نامی-اره الان موهامو شونه میکنم میام بیرون
ذهن آیو:
چقدر خوشتیپه
وایی
نامی-بریم ؟
من-کجا؟اها بریم
کوکی-سلام بر دوستانم
نامی-و علیکم
من-سلام
کوک-سوار شین بریم
من و نامی-باشه
رسیدیم به رستوران چه رستورانه با کلاسی بود
رفتیم نشستیم رو میزی که کوک برا امشب رزروش کرده بود
کوک-چی میخورین؟
دوباره نامی و من- برام فرقی نداره
کوک-اوکی پس هر چی خودم بخورم برا شما هم سفارش میدم
من- اوکی
نامی-اهم
غذا رو سفارش دادیم غذا رو آوردن
کوک-بفرمایید
عکس غذا رو براتون میزارم
من و نامی-ممنون
کوک-خواهش
نامجون-اره منم موافقم منم میخواستم همینو بگم آیو تو چطور تو موافقی؟
من-عام اره چرا که نه
جانگ کوک-اسمت آیو هست؟
من-اره
جانگ کوک-خیلی خوشگله
من-مرسی
جانگ کوک-برنامتون واسه امروز چیه؟جایی میخواین برین یا چی؟
من-من که بعد درسام کاری ندارم بیکار بیکارم
نامجون-منم همینطور
جانگ کوک-منم الافم پس بجای اینکه الاف بشینیم تو خونه امشب بریم بیرون
نامجون-اوکی
جانگ کوک-شام به حساب من چطوره؟
من-عالیه پسر منم هستم
جانگ کوک-من عادت ندارم کسی رو با اسم خودش صدا کنم اسم تو آیو هست ولی چیزی به ذهنم نمیرسه که با اون تو رو صدا کنم ......عام ولش کن فردا فک میکنم بهت میگم ولی تو میتونی بهم (بانی،کوک،کوکی)بگی اوکی؟
من-باشه بانی
نامجون-خب بریم دیگه
جانگ کوک-نامجون رو هم از این به بعد نامی صدا میکنیممم
نامجون-چ...چی؟نامی؟نه همون نامجون خوبه
من-ولی نامی کیوت تره
نامجون-ک...ک..یو...کیوت؟ باشه
من-اهم
کوک-حواستون حس ۱ ساعت داریم حرف میزنیم من باید برم خدافظظظظظظ....
من-باییییییییییییی
نامی- مراقب خودت باش بچه
کوک-از ۲ متر اونور تر مننننن بچه نیستمممممممم
نامی-اوکی حرفمو پس میگیرم
کوک- از ۳ متر اونور تر افریننننننن
نامی-دیگه کافیه تا حنجرت به فاخ نرفته
من-منم باید برم خدافظ
نامی-خدافظ (چرا بنظرم کیوت میاد) اصلا به من چه
رسیدم خونه لباسامو در آوردم و از بیرون غذا سفارش دادم(پیتزا)گفتن تا نیم ساعت براتون میاریم.
رفتم تو اون نیم ساعت گیم زدم.
دینق...دینق(خانم پیتزاتونو اوردم)
من-اها من الان میام
بعد اینکه ناهارمو خوردم تکالیفو نوشتم ۲ ساعت تا شام مونده بود رفتم سر کمدم...خب خب خب ببینم چی داریم اینجا (نه این جلفه...این خیلی تنگه...این سبزه...اون مناسب نیس )
اها یافتم (عکسشو براتون گذاشتم) خوبه همینو میپوشم، یه میکاپ ساده کردم موهامو شونه کردم و لباسامو پوشیدم حاظر شدم و به کوک زنگ زدم...
من-الو؟سلام کوک خوبی تو حاضری؟
کوک-سلام آیو اره من حاظم الان تو ماشینم تا ۱۰ دقیقه دیگه اونجام
من-اوکی بای
کوک-بای
رفتم زنگ خونه ی نامی رو زدم:
من-نامی؟
نامی-بله اومدم
من-حاضری؟
نامی-اره الان موهامو شونه میکنم میام بیرون
ذهن آیو:
چقدر خوشتیپه
وایی
نامی-بریم ؟
من-کجا؟اها بریم
کوکی-سلام بر دوستانم
نامی-و علیکم
من-سلام
کوک-سوار شین بریم
من و نامی-باشه
رسیدیم به رستوران چه رستورانه با کلاسی بود
رفتیم نشستیم رو میزی که کوک برا امشب رزروش کرده بود
کوک-چی میخورین؟
دوباره نامی و من- برام فرقی نداره
کوک-اوکی پس هر چی خودم بخورم برا شما هم سفارش میدم
من- اوکی
نامی-اهم
غذا رو سفارش دادیم غذا رو آوردن
کوک-بفرمایید
عکس غذا رو براتون میزارم
من و نامی-ممنون
کوک-خواهش
۲۵.۵k
۱۷ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.