اهنگ پیانو پارت ۳ 🎵🎼 (:
+ شروع کردم به پیانو زدن کنترل بدنم دست خودم نبود یکم که از پیانو زدنم گذشت یهو بیهوش شدم .
* ۱ ساعت بعد *
× یونا ؟ یونا پاشو !
+ آیی آنورا ؟ ( بی حال )
× آره منم آنورا چیشده چرا بیهوش شدی ؟
+ پاشدم یه نگاهی به دورم کردم تو همون اتاق موسیقی بودم تازه همه چی یادم اومد .
× حالت خوبه ؟
+ آنورا بیا زودتر بریم !
× باشه بریم پاشو !
* تو کلاس *
× یونا چیشده تو اون اتاق چیکار میکردی ؟
+ نمیدونم اون موقع که تو رفتی یه نفر همش صدام میکرد یهو کنترل بدنم از دستم خارج شد و دنبال صدا رفتم که رسیدم به اون پیانو بعدم رفتم شروع به پیانو زدن کردم که بعد بیهوش شدم .
× کدوم پیانو رو زدی ؟
+ پیانو سیاهه
× واییی ! کسی که ندیدت .
+ نه وای مگه چه خبره ؟
× یادته گفتم مدیر ۷ تا شیطان رو تویه پیانو زندانی کرده؟
+ آره!
× خب تو اونارو آزاد کردی !
+ چیییییی ؟
× هیشش اروم ! ببین عیبی نداره چون همه ی دانشگاه میدونن مدیر آدم بدیه و سعی دارن اون شیطان رو آزاد کنن تا مدیر نتونه اذیتشون کنه پس تو کا درستی کردی !
+ واقعا ؟
× آره از فردا کابوس های مدیر شروع میشه .
+ آهان ولی بعد آراد شدنش دوباره قلدر میشه ؟
× واسه اونایی که اذیتش کردن مثل مدیر و زیر دست هاش قلدر میشه و ازشون انتقام میگیره !
+ آهان!
× حالا باید مراقب خودت باشی باشه ؟
+ چرا ؟
× چون ممکنه مدیر بفهمه و باتو هم لج بشه .
+ باشه .
* بعد دانشگاه *
+ از آنورا خدافظی کردم و رفتم سمت خونم بعد چند مین رسیدم .
( خلاصه رسید و کاراشو کردم دیگه 😂 )
[ پرش زمانی به صبح ]
+ صبح پاشدم کارایه صبحمو کردم لباس پوشیدم ( اسلاید ۲) و یه برق لب صورتی زدم و موهامو بالا بستم بعدم راه افتادم .
* چند مین بعد *
+ رسیدم وارد شدم ولی تا خواستم برم کلاس یهو صدایه جیغ دخترا در اومد و ۷ تا ماشین مدل بالا اومد داخل حیاط دانشگاه و ۷ تا پسر جذاب از تو ماشینا پیاده شدن آنورام اومد پیشم .
× سلام اناهاش اینا همون شیطان ها که گفتم هستن .
اونی که موهاش آبیه نامجونه
اونی که موهاش سفیده جینه
اونی که موهاش مشکیه یونگیه سر دست شون
اونی که موهاش صورتیه هوسوکه
اونی که موهاش طلاییه جیمینه
اونی که موهاش سیاه و قرمزه تهیونگه
و اونی که موهاش سورمه لیه جونگ کوکه .
+ آهان خب بریم نمیخوام ببینم .
× چرا تو نجاتش دادی !
+ من نمیخوام ببینم بریم لطفا .
× باشه بریم.....
ادامه دارد .......
* ۱ ساعت بعد *
× یونا ؟ یونا پاشو !
+ آیی آنورا ؟ ( بی حال )
× آره منم آنورا چیشده چرا بیهوش شدی ؟
+ پاشدم یه نگاهی به دورم کردم تو همون اتاق موسیقی بودم تازه همه چی یادم اومد .
× حالت خوبه ؟
+ آنورا بیا زودتر بریم !
× باشه بریم پاشو !
* تو کلاس *
× یونا چیشده تو اون اتاق چیکار میکردی ؟
+ نمیدونم اون موقع که تو رفتی یه نفر همش صدام میکرد یهو کنترل بدنم از دستم خارج شد و دنبال صدا رفتم که رسیدم به اون پیانو بعدم رفتم شروع به پیانو زدن کردم که بعد بیهوش شدم .
× کدوم پیانو رو زدی ؟
+ پیانو سیاهه
× واییی ! کسی که ندیدت .
+ نه وای مگه چه خبره ؟
× یادته گفتم مدیر ۷ تا شیطان رو تویه پیانو زندانی کرده؟
+ آره!
× خب تو اونارو آزاد کردی !
+ چیییییی ؟
× هیشش اروم ! ببین عیبی نداره چون همه ی دانشگاه میدونن مدیر آدم بدیه و سعی دارن اون شیطان رو آزاد کنن تا مدیر نتونه اذیتشون کنه پس تو کا درستی کردی !
+ واقعا ؟
× آره از فردا کابوس های مدیر شروع میشه .
+ آهان ولی بعد آراد شدنش دوباره قلدر میشه ؟
× واسه اونایی که اذیتش کردن مثل مدیر و زیر دست هاش قلدر میشه و ازشون انتقام میگیره !
+ آهان!
× حالا باید مراقب خودت باشی باشه ؟
+ چرا ؟
× چون ممکنه مدیر بفهمه و باتو هم لج بشه .
+ باشه .
* بعد دانشگاه *
+ از آنورا خدافظی کردم و رفتم سمت خونم بعد چند مین رسیدم .
( خلاصه رسید و کاراشو کردم دیگه 😂 )
[ پرش زمانی به صبح ]
+ صبح پاشدم کارایه صبحمو کردم لباس پوشیدم ( اسلاید ۲) و یه برق لب صورتی زدم و موهامو بالا بستم بعدم راه افتادم .
* چند مین بعد *
+ رسیدم وارد شدم ولی تا خواستم برم کلاس یهو صدایه جیغ دخترا در اومد و ۷ تا ماشین مدل بالا اومد داخل حیاط دانشگاه و ۷ تا پسر جذاب از تو ماشینا پیاده شدن آنورام اومد پیشم .
× سلام اناهاش اینا همون شیطان ها که گفتم هستن .
اونی که موهاش آبیه نامجونه
اونی که موهاش سفیده جینه
اونی که موهاش مشکیه یونگیه سر دست شون
اونی که موهاش صورتیه هوسوکه
اونی که موهاش طلاییه جیمینه
اونی که موهاش سیاه و قرمزه تهیونگه
و اونی که موهاش سورمه لیه جونگ کوکه .
+ آهان خب بریم نمیخوام ببینم .
× چرا تو نجاتش دادی !
+ من نمیخوام ببینم بریم لطفا .
× باشه بریم.....
ادامه دارد .......
۲.۳k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.