چندپارتی از جیمین
وقتی دوست برادرت بود ومیاد خونتون و تو رو لخت میبینه
(بچه ها من غلط املایی زاد دارم)(نکته.برادر ا.ت شوگا که خیلییی غیرتی ولی مهربونه سن شوگا بیشتر از ا.ت و ا.ت ۲۲سالش)
بریم شروع کنیم
ویو ا.ت
سلام من ا.ت هستم یه دختر با پوست خیلی روشن و قد یکم کوتاه و اندام عاااااالللللییییی
امروز بعد از ناهار پاشدم رفتم تو تخت دور گوشیم وقتی سرمو از تو گوشی در آوردم دیدم ساعت چهارونیم ظهره رفتم حمام یه ساعت تو حمام بودم وقتی تمام شد حوله رو پوشیدم اومدم بیرون که یهو پام خورد به لبه در حمام وبا سر افتادم چون میز و آینه کنار در حمام بود من وقتی خواستم بیوفتم ناخودآگاه آینه رو گرفتم و اینه افتاد و شکست و من دستامو گذاشتم روزمین خواستم بلند شم که دیدم دستم رو یه تیکه از اینست دستم سر خورد دوباره افتادم زمین بعد این دفه یه تیکه از آینه های شکسته رفت تو پهلوم جیغ زدم زود پاشدم حوله رو در آوردم که شیشه رو در بیارم که یهو در باز شد و من ل.خ.ت بودم
ویو شوگا
داشتیم با جیمین پی اس فر ،فوتبال بازی می کردیم که یهو صدا جیغ از بالا اومد(نکته.اتاق ا.ت بالا و اتاق شوگا پایین بود)دسته هارو انداختی رو کاناپه دو تایی دویدیم سمت اتاق ا.ت در رو که جیمین باز کرد دوتامون خشکمون زد ا.ت ل.خ.ت مادر زاد بود و داشت با ترس و تعجب نگاهمون میکرد چند ثانیه هر سه تامون خشکمون زد و منو جیمین با حالت تعجب به ا.ت نگاه میکردیم اونم چیزی از ما کم نداشت همینجوری با حالت تعجب خیره بود بهمون بعد یهو جیغ زد
ا.ت . گم شید بیرون
جیمین رود زود درو بست و برگشت سمت من
(بچه ها من غلط املایی زاد دارم)(نکته.برادر ا.ت شوگا که خیلییی غیرتی ولی مهربونه سن شوگا بیشتر از ا.ت و ا.ت ۲۲سالش)
بریم شروع کنیم
ویو ا.ت
سلام من ا.ت هستم یه دختر با پوست خیلی روشن و قد یکم کوتاه و اندام عاااااالللللییییی
امروز بعد از ناهار پاشدم رفتم تو تخت دور گوشیم وقتی سرمو از تو گوشی در آوردم دیدم ساعت چهارونیم ظهره رفتم حمام یه ساعت تو حمام بودم وقتی تمام شد حوله رو پوشیدم اومدم بیرون که یهو پام خورد به لبه در حمام وبا سر افتادم چون میز و آینه کنار در حمام بود من وقتی خواستم بیوفتم ناخودآگاه آینه رو گرفتم و اینه افتاد و شکست و من دستامو گذاشتم روزمین خواستم بلند شم که دیدم دستم رو یه تیکه از اینست دستم سر خورد دوباره افتادم زمین بعد این دفه یه تیکه از آینه های شکسته رفت تو پهلوم جیغ زدم زود پاشدم حوله رو در آوردم که شیشه رو در بیارم که یهو در باز شد و من ل.خ.ت بودم
ویو شوگا
داشتیم با جیمین پی اس فر ،فوتبال بازی می کردیم که یهو صدا جیغ از بالا اومد(نکته.اتاق ا.ت بالا و اتاق شوگا پایین بود)دسته هارو انداختی رو کاناپه دو تایی دویدیم سمت اتاق ا.ت در رو که جیمین باز کرد دوتامون خشکمون زد ا.ت ل.خ.ت مادر زاد بود و داشت با ترس و تعجب نگاهمون میکرد چند ثانیه هر سه تامون خشکمون زد و منو جیمین با حالت تعجب به ا.ت نگاه میکردیم اونم چیزی از ما کم نداشت همینجوری با حالت تعجب خیره بود بهمون بعد یهو جیغ زد
ا.ت . گم شید بیرون
جیمین رود زود درو بست و برگشت سمت من
۲.۷k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.