پارت دوازدهم

دوست پسر مافیا🌓
ویو ات :
چشمام رو باز کردم دیدم تو انباری نیستم داخل اتاق خدمتکارهام و جونگکوک هم روبه‌رومه
ویو کوک :
سرم تو موبایل بود که ات بلند شد بهش گفتم :
امیدوارم این سری آدم شده باشی
گفت : چطوری میتونی اینقدر عوضی باشی . باکره‌گیمو ازم گرفتی بخشیدمت ، دزدیدیم بازم بخشیدمت ، به دروغ بهم گفتی صاحب شرکتی بعد مافیا از اب درومدی بازم بخشیدمت ولی تو فقط یه عکس از من دیدی و حتی چک هم نکردی ببینی فیکه یا نه بعد این همه من رو اذیت می‌کنی
گفتم : باشه حالا که اصرار داری ببینم فیکه یا نه می‌رم و فیک بودن یا نبودنشو ثابت می‌کنم ولی وای به حالت اگه الکی وقتم رو هدر داده باشی و عکسه فیک نبوده باشه کاری می‌کنم که مرغ های آسمون به حالت گریه کنن
ویو ات :
بعد از اون حرفی که زد رفت بیرون منم دو باره سرم رو روی بالشت گزاشتم و خوابم برد
ویو کوک :
رفتم سراغ کارا که ببینم فیک هست یا نه
ویو راوی :
از شانس برد ات فیک بودن اون عکس ها فاش نشد و کوک بعد از اون رفت سراغ ات و از موهاش کشیدش و بعد بردش اتاق شکنجه و کلی شلاقش زد که ات دوباره بیهوش شد و بعد دکتر خبر کرد تا زخماش رو پانسمان کنه و تا یک ماه کوک دو بار در هفته ات رو کتک می‌زد تا اینکه …..
شرایط پارت بعد :
لایک ۱۰
کامنت ۲۵