از زخم زبان های مردم ناراحت نباش اینها همان هایی هستند که
از زخم زبان های مردم ناراحت نباش اینها همان هایی هستند که به آسمان و هوای بارانی میگویند “خراب
*
باز باران با ترانه
می خورد بر بام خانه
یادم آرد کربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش یک ظهر غمگین
گرم و خونین
لرزش طفلان نالان زیر تیغ و نیزه ها را
*
باران مرا یاد چتر می اندازد و چتر مرا یاد قرارمان
قرارمان که یادت هست؟
اینکه آغوشت را چتر کنی تا چشمهایم بیش ازین خیس نشوند؟؟؟!!!
*
باز باران با ترانه
می خورد بر بام خانه
یادم آرد کربلا را
دشت پر شور و نوا را
گردش یک ظهر غمگین
گرم و خونین
لرزش طفلان نالان زیر تیغ و نیزه ها را
*
باران مرا یاد چتر می اندازد و چتر مرا یاد قرارمان
قرارمان که یادت هست؟
اینکه آغوشت را چتر کنی تا چشمهایم بیش ازین خیس نشوند؟؟؟!!!
۸۷۴
۲۰ آبان ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.