ا. ت رفت و با تهیونگ صحبت کرد وقتی داشتن صحبت میکردن تهیو
ا. ت رفت و با تهیونگ صحبت کرد وقتی داشتن صحبت میکردن تهیونگ دست ا. ت رو گرفت و جیمین دید
جیمین: دارید چه غلطی میکنید؟
تهیونگ: چیشده؟
جیمین: بیخیال(با حرص)
(پایان فن ساین)
ویو جیمین]
جیمین: تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
تهیونگ: بسم الله چرا عر میزنی؟
جیمین: چرا دستشو گرفتیییییییییییییییییی
تهیونگ: خو ارمییییههههههههههههههههه
(تمام حرفاشون با داد هست😂)
جیمین: خو مگه دوس دخترت بوددددددددد ارمی ارمیه دستشو چرا میگیرییییییییییییئیی
نامجون: خدایا من از دست اینا کصخل شدم منو کمک کن
تهیونگ: زرررر نزنننن جیمین مگه رل توعههههه غیرت میزنییییییییییییی
جیمین: من روششششش کراشممممممممممممم
جین: لیلیلیلیلیلیلی
تهیونگ و جیمین: کـ..(سانسور اسلامی)
و این دعوا ادامه دارد......
ویو ا. ت
اخی بلاخره رسیدم خونه برم البومامو نگاه کنم
وقتی داشتم نگاه میکردم یه شماره دیدم پشمام کی نوشته سرسعا زنگ زدم بهش....
جیمین: الو
ا. ت: جیمین؟
جیمین: اوه ا. ت تویی
ا. ت: شمارع تو رو البوم من چه گوهری میافشانه؟
جیمین: ا. ت میای خونم؟
ا. ت: چییی؟
جیمین: ادرس میفرستم شب میبینمت
ا. ت: چی الو الو
غط کرد
چی بپوشمممممم
خدایا این دروغه من دارم خاب میبینم این جیمین بود من دارم مبرم خونش خدایا نه به روزایی که گفتم برم بی تی اسو ببینم ارزوم براورده شه نه به اینکه جیمین بگه برم خونشششششش من غش
جیمین: بچه هااااععاعااتیهصنیخسمسمصمس
جونگکوک: چه مرگتهههه
جیمین: ا. ت شماره ای که روی البوم نوشتمو دید بعد زنگ زد منم گفتم شب بیاد خونم تا احساسات زیبامو بهش بگم
جیهوپ(نگاه خاصی که به جونگکوک میکرد الان به جیمین میکنه)
شوگا: مبارک
جین: شهرو چراقون کنیددپ لیلیلیلیلیلیلی
جیمین: دارید چه غلطی میکنید؟
تهیونگ: چیشده؟
جیمین: بیخیال(با حرص)
(پایان فن ساین)
ویو جیمین]
جیمین: تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ
تهیونگ: بسم الله چرا عر میزنی؟
جیمین: چرا دستشو گرفتیییییییییییییییییی
تهیونگ: خو ارمییییههههههههههههههههه
(تمام حرفاشون با داد هست😂)
جیمین: خو مگه دوس دخترت بوددددددددد ارمی ارمیه دستشو چرا میگیرییییییییییییئیی
نامجون: خدایا من از دست اینا کصخل شدم منو کمک کن
تهیونگ: زرررر نزنننن جیمین مگه رل توعههههه غیرت میزنییییییییییییی
جیمین: من روششششش کراشممممممممممممم
جین: لیلیلیلیلیلیلی
تهیونگ و جیمین: کـ..(سانسور اسلامی)
و این دعوا ادامه دارد......
ویو ا. ت
اخی بلاخره رسیدم خونه برم البومامو نگاه کنم
وقتی داشتم نگاه میکردم یه شماره دیدم پشمام کی نوشته سرسعا زنگ زدم بهش....
جیمین: الو
ا. ت: جیمین؟
جیمین: اوه ا. ت تویی
ا. ت: شمارع تو رو البوم من چه گوهری میافشانه؟
جیمین: ا. ت میای خونم؟
ا. ت: چییی؟
جیمین: ادرس میفرستم شب میبینمت
ا. ت: چی الو الو
غط کرد
چی بپوشمممممم
خدایا این دروغه من دارم خاب میبینم این جیمین بود من دارم مبرم خونش خدایا نه به روزایی که گفتم برم بی تی اسو ببینم ارزوم براورده شه نه به اینکه جیمین بگه برم خونشششششش من غش
جیمین: بچه هااااععاعااتیهصنیخسمسمصمس
جونگکوک: چه مرگتهههه
جیمین: ا. ت شماره ای که روی البوم نوشتمو دید بعد زنگ زد منم گفتم شب بیاد خونم تا احساسات زیبامو بهش بگم
جیهوپ(نگاه خاصی که به جونگکوک میکرد الان به جیمین میکنه)
شوگا: مبارک
جین: شهرو چراقون کنیددپ لیلیلیلیلیلیلی
۷.۴k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.