مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟕𝟐
صبح با درد شدیدی از زیر دلم بیدار شدم و با قیافه کیوت کوک مواجه شدم آخخخخخخ خدا این بشر چقدر کیوته آخه بخورمش آروم شروع کردم به نواز کردن لپش که چشماش نیمه باز کرد منو کشید تو بغلش
+اممممم بیبی گرلم بیدار شدی(بم )
_هوم
+دلت که درد نمیکنه(بم)
_چرا خیلی درد میکنه
+قربونت برم پاشو بریم حموم(بم)
_باشه
رفتیم حموم اومدیم یه لباس مناسب پوشیدم موهام خشک کردم خداروشکر وزم انقدر هم بد نبود می تونستم راه برم رفتم پایین صبحونه ای که کوک درست کرده بود خوردم
یه قرص مسکن خوردم کوک زیر دلم و ماساژ داد که بهتر شدم بعد وسایل هارو جمع کردیم سوار ماشین شدیم راه افتادیم دنبال سول
سول ویو
صبح با صدای اونی بورام بیدار شدم و رفتم حموم و یه لباس پوشیدم موهام خشک کردم شونه زدم رفتم پایین و نشستیم صبحونه خوردیم بعد نشستیم فیلم دیدم که مامان و بابا اومدن دنبالم
ویو ات
رفتیم سول برداشتیم و رفتیم خونه ....
ویو بعد از ظهر خونه
تو آشپز خونه بودم داشتم ناهار درست میکردم که یهوو حالت تهوع گرفتم رفتم دسشویی واییییییییییی نع فک کنم حامله ام یه بیبی چک برداشتم و بعد کمی دیدم دوتا خطه بله حامله اممممممممممم خب تو عروسی به کوک بگم بره تو شوک یاه یاه رفتم به ادامه آشپزیم رسیدم بعد گذاشتم غذا بپزه سول تو اتاقش بود کوک هم داشت با بم بازی می کرد منم رفتم کنارش نشستم تی وی نگاه کردم بعد از ناهار سول اومد پیشمون و گفت
♡اوما میشه برام یه دادش بیاری!؟
_سول....
کوک نذاشت حرفم کامل بزنم
+سولی من با مامانت دعا کردم حالا دیگه بیبینیم داداش دار میشی یا نع
♡هوراااااااااااااااااااا(ذوق زیاددددددددددد)
بعد نشستیم فیلم دیدم سول هم داشت بستنی می خورد که ساعت ۵ شد مراسم ساعت ۸ بود
_سوللللل اون بستنی رو ول کن پاشو آماده شوووو
♡چشممممممم
سول رفت اتاقش منم رفتم اتاق یه دوش گرفتم اومدم موهامو خشک کردم و شونه زدم حالت دادم و یه پاپون مشکی زدم پشت موهام بعد یه آرایش لایت خفن کردم و لباسم و پوشیدم رفتم اتاق سول کوک هم آماده شه موهای سول درست کردم براش برق لب زدم بعد سوار ماشین شدیم و به سمت عروسی راه افتادیم .....
گایز لایک کنید راستی یه دو پارت دیگه فیک تموم میشههههه
🌚🦋
اسلاید ۲ لباس ات
اسلاید ۳ لباس سول
اسلاید ۴ لباس کوک
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟕𝟐
صبح با درد شدیدی از زیر دلم بیدار شدم و با قیافه کیوت کوک مواجه شدم آخخخخخخ خدا این بشر چقدر کیوته آخه بخورمش آروم شروع کردم به نواز کردن لپش که چشماش نیمه باز کرد منو کشید تو بغلش
+اممممم بیبی گرلم بیدار شدی(بم )
_هوم
+دلت که درد نمیکنه(بم)
_چرا خیلی درد میکنه
+قربونت برم پاشو بریم حموم(بم)
_باشه
رفتیم حموم اومدیم یه لباس مناسب پوشیدم موهام خشک کردم خداروشکر وزم انقدر هم بد نبود می تونستم راه برم رفتم پایین صبحونه ای که کوک درست کرده بود خوردم
یه قرص مسکن خوردم کوک زیر دلم و ماساژ داد که بهتر شدم بعد وسایل هارو جمع کردیم سوار ماشین شدیم راه افتادیم دنبال سول
سول ویو
صبح با صدای اونی بورام بیدار شدم و رفتم حموم و یه لباس پوشیدم موهام خشک کردم شونه زدم رفتم پایین و نشستیم صبحونه خوردیم بعد نشستیم فیلم دیدم که مامان و بابا اومدن دنبالم
ویو ات
رفتیم سول برداشتیم و رفتیم خونه ....
ویو بعد از ظهر خونه
تو آشپز خونه بودم داشتم ناهار درست میکردم که یهوو حالت تهوع گرفتم رفتم دسشویی واییییییییییی نع فک کنم حامله ام یه بیبی چک برداشتم و بعد کمی دیدم دوتا خطه بله حامله اممممممممممم خب تو عروسی به کوک بگم بره تو شوک یاه یاه رفتم به ادامه آشپزیم رسیدم بعد گذاشتم غذا بپزه سول تو اتاقش بود کوک هم داشت با بم بازی می کرد منم رفتم کنارش نشستم تی وی نگاه کردم بعد از ناهار سول اومد پیشمون و گفت
♡اوما میشه برام یه دادش بیاری!؟
_سول....
کوک نذاشت حرفم کامل بزنم
+سولی من با مامانت دعا کردم حالا دیگه بیبینیم داداش دار میشی یا نع
♡هوراااااااااااااااااااا(ذوق زیاددددددددددد)
بعد نشستیم فیلم دیدم سول هم داشت بستنی می خورد که ساعت ۵ شد مراسم ساعت ۸ بود
_سوللللل اون بستنی رو ول کن پاشو آماده شوووو
♡چشممممممم
سول رفت اتاقش منم رفتم اتاق یه دوش گرفتم اومدم موهامو خشک کردم و شونه زدم حالت دادم و یه پاپون مشکی زدم پشت موهام بعد یه آرایش لایت خفن کردم و لباسم و پوشیدم رفتم اتاق سول کوک هم آماده شه موهای سول درست کردم براش برق لب زدم بعد سوار ماشین شدیم و به سمت عروسی راه افتادیم .....
گایز لایک کنید راستی یه دو پارت دیگه فیک تموم میشههههه
🌚🦋
اسلاید ۲ لباس ات
اسلاید ۳ لباس سول
اسلاید ۴ لباس کوک
۸.۳k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.