پارت ... ۲
استاد : خیله خب بشین سر جات
خب میرسیم به معرفی من راستش من پارک جیمین هستم مدرس زبان فرانسوی تون بهتر امسال هوش حواستون رو تو نکات کلیدی بزارید .... و اینکه کسی حق دیر آمدن یا حق مخالفت کردن تو کلاس منو نداره ... خب اگه کسی مخالفه دستشو ببره بالا
مین جو : وات اینم یه تختش کمه ها از من که بدتره ... کسی جرعت نداشت دستش بلند کنه
استاد پارک: خوبه
مین جو
با شنیدن صدای اسمم چشام گرد شد نگاهی به استاد کردم دستمو بالا آوردم... از اونجایی که فهمیدم حضور غیاب میکرد خیالم راحت شد نفس آسوده ای کشیدم ...
نشستم سر جام خدای من خیلی رو مخمه مردیکه یه تختش کمه
استاد پارک:کتاب هاتون رو باز کنید و
به سمت لیست کلاسی رفت به خیال اینکه اسم منو نمی گه چشامو بشم ...
چوی مین جو صفحه ۲۰ کتاب رو بخون میخوام ببینم در چه حد فرانسوی تون خوبه ... چشام تا حد امکان گرد شد آخه خدایا چرا من شانش ندارم دقیقن درست تو درسی که ضعیفم ...
کتابم باز کردم یا خدا اینا چیه من هیچی نمیدونم سعی کردم تمام چیزی که بلدم به رخش بکشم
استاد پارک: اشتباه خوندی کلن همه رو چطور تونستی دانشگاه رو قبول بشی نکنه با پارتی بازی امدی درسته
مین جو: دیگه تا حد امکان تحمل کردم دستامو مشت کردم با مشت به میز کوبیدم بلند شدم...
استاد پارک از شما همچین انتظاری نمی رفت فک نمی کنم بهتون مربوط باشه هست و اینکه اتفاقن من نمره های بالای کلاس رو داشتم میتونید برید مشاهده کنید البته همه تو یه درس ضعف دارن درست نمی گم بهتر نیست از روی ظاهر قضاوت نکنید استاد پارک... نیشخند*
استاد پارک : میدونی خیلی جسور پرو هستی بهتره بری بیرون تکلیفتون رو روشن کنم خانم چوی ... ادب مهم ترین چیز تو کلاسمه کسی که رعایت نکنه جایی تو کلاس نداره ...
بیرون
مین جو: چشم استاد پارک
از کلاس امدم بیرون که خودشم امد که رو به روی من ایستاد ... بدون هیچ ترسی صاف به چشاش نگاه کردم
خب میرسیم به معرفی من راستش من پارک جیمین هستم مدرس زبان فرانسوی تون بهتر امسال هوش حواستون رو تو نکات کلیدی بزارید .... و اینکه کسی حق دیر آمدن یا حق مخالفت کردن تو کلاس منو نداره ... خب اگه کسی مخالفه دستشو ببره بالا
مین جو : وات اینم یه تختش کمه ها از من که بدتره ... کسی جرعت نداشت دستش بلند کنه
استاد پارک: خوبه
مین جو
با شنیدن صدای اسمم چشام گرد شد نگاهی به استاد کردم دستمو بالا آوردم... از اونجایی که فهمیدم حضور غیاب میکرد خیالم راحت شد نفس آسوده ای کشیدم ...
نشستم سر جام خدای من خیلی رو مخمه مردیکه یه تختش کمه
استاد پارک:کتاب هاتون رو باز کنید و
به سمت لیست کلاسی رفت به خیال اینکه اسم منو نمی گه چشامو بشم ...
چوی مین جو صفحه ۲۰ کتاب رو بخون میخوام ببینم در چه حد فرانسوی تون خوبه ... چشام تا حد امکان گرد شد آخه خدایا چرا من شانش ندارم دقیقن درست تو درسی که ضعیفم ...
کتابم باز کردم یا خدا اینا چیه من هیچی نمیدونم سعی کردم تمام چیزی که بلدم به رخش بکشم
استاد پارک: اشتباه خوندی کلن همه رو چطور تونستی دانشگاه رو قبول بشی نکنه با پارتی بازی امدی درسته
مین جو: دیگه تا حد امکان تحمل کردم دستامو مشت کردم با مشت به میز کوبیدم بلند شدم...
استاد پارک از شما همچین انتظاری نمی رفت فک نمی کنم بهتون مربوط باشه هست و اینکه اتفاقن من نمره های بالای کلاس رو داشتم میتونید برید مشاهده کنید البته همه تو یه درس ضعف دارن درست نمی گم بهتر نیست از روی ظاهر قضاوت نکنید استاد پارک... نیشخند*
استاد پارک : میدونی خیلی جسور پرو هستی بهتره بری بیرون تکلیفتون رو روشن کنم خانم چوی ... ادب مهم ترین چیز تو کلاسمه کسی که رعایت نکنه جایی تو کلاس نداره ...
بیرون
مین جو: چشم استاد پارک
از کلاس امدم بیرون که خودشم امد که رو به روی من ایستاد ... بدون هیچ ترسی صاف به چشاش نگاه کردم
۲۰.۷k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.